نوشته شده توسط : Dr. Dalake

زنان و فتح قله‌های ادبی جهان

چند وقتی است که جایزه‌های ادبی را زنان نویسنده درو می‌کنند. گاهی ورود آقایان نویسنده کاملا ممنوع می‌شود و همه جایزه‌ها به خانم‌ها می‌رسد و گاهی هم یک مرد پیدا می‌شود که بتواند جایزه بگیرد. اما جایزه ملی کتاب آمریکا به دو زن نویسنده رسید و این بهانه‌ای شد که به این موضوع بپردازیم. این سوال برایمان مطرح شد که یعنی یک مرد در آمریکا پیدا نمی‌شود که جایزه ملی کتاب کشورش را بگیرد؟ واقعا مردهای آمریکایی کجا رفته‌اند؟ یک نویسنده هم به اسم فیلیپ راث دارند که از ترس گفته می‌خواهد بازنشسته شود. احتمالا جوهر «کیبوردش» خشکیده و دیگر نمی‌تواند بنویسد. وگرنه یک نویسنده حرفه‌ای که نان شبش را با نوشتن تامین می‌کند، نمی‌آید و یک‌دفعه نوشتن را بگذارد کنار و نان شبش را باد هوا کند. (یعنی حتی نمی‌تواند نانش را آجر کند.) حالا به همین مناسبت سری زده‌ایم به دنیای نویسنده‌های زن و می‌خواهیم بدانیم که جین آستین به چه شیوه‌ای شکسپیر را سنگ روی یخ کرده است.

حدود ۳۲ سال است که آثار لوییس ادریچ با استقبال منتقدان روبه‌رو می‌شود. این نویسنده ۵۸ ساله جایزه کتاب ملی آمریکا را برای رمان (خانه دایره‌ای) «The Round House» به خانه برد. (این جمله را با تاکید می‌نویسیم، چون ممکن است آدم جایزه‌اش را هزار جای دیگر هم ببرد). او یک آمریکایی دورگه است. یعنی یک طرفش سرخ‌پوست و یک طرفش آمریکایی انگلیسی زبان است. او وقتی جایزه را می‌گرفت، گفت: «می‌خواهم از وقار و صبر زنان بومی آمریکا بگویم. این کتاب درمورد بی‌عدالتی بزرگی است که در حق آن‌ها می‌شود. ممنون که با این جایزه مخاطبان این رمان را بیشتر کردید.»

حالا حسابش را بکنید. طرف جایزه می‌گیرد و می‌گوید که بی‌عدالتی می‌شود. حالا جایزه نگیرد چه می‌گوید؟

کاترین بو (منظور بوی بد نیست‌ها!) با کتاب غیرداستانی «در پناه جاودانه‌های زیبا» برنده جایزه کتاب ملی بخش غیرداستانی شد. این کتاب نگاهی است به زندگی هندی‌هایی که در زاغه‌های مجاور هتل‌های مجلل این کشور زندگی می‌کنند. او گفت: «اگر این جایزه معنایی داشته باشد، معنایش را از داستان‌های کوچکی گرفته که در نقاط ناپیدای هند رخ داده‌اند، چراکه این داستان‌های کوتاه به داستان‌های بزرگ ماهیت می‌بخشند، و داستان بزرگ داستان مردمانی است که برعکس زاغه‌نشینان قدرت سیاسی و اقتصادی دارند.

داستان آن‌ها بدون داستان‌های کوچک معنایی ندارد.» (یعنی موقع گرفتن جایزه از این حرف‌های عجیب و غریب نمی‌زدی، می‌گفتند بی‌سوادی؟ می‌گفتند خدای نکرده زبون نداری؟)

زنان نویسنده و اقتصاد

نمی‌دانم کتاب «اتاقی از آن خود» نوشته ویرجینیا وولف را خوانده‌اید یا نه. اگر نخوانده‌اید، حتما بخوانید. اگر هم شروعش کردید، تا آخر بخوانید. از آن کتاب‌هایی نیست که نصفه بخوانید و ولش کنید.

نویسنده در آخر کتاب کلی نتیجه‌گیری می‌کند که به درد می‌خورد، مخصوصا به درد کسانی که فکر می‌کنند که حق زن‌ها خورده می‌شود. (توضیح واضحات: این کتاب در مورد حقوق زنان نوشته شده و اصلا ضد زن نیست. پس قبل از خواندن کتاب، پیش‌داوری نکنید لطفا.)

وولف در این کتاب در مورد شکسپیر و خواهرش می‌نویسد. حالا مهم نیست این داستان واقعیت داشته باشد یا نه. او می‌نویسد که انگار ویلیام (خودمونی شدیم با شکسپیر) یک خواهر داشته. خیلی‌ها خواهر دارند، اما فرق خواهر ویلیام با دیگران در این بوده که او می‌توانسته بنویسد. معمولا در این شرایط می‌نویسند که طرف سر سوزن ذوقی داشته، اما بنده حقیر از ترس و با صدای بلند اعتراف می‌کنم که خواهر ویلیام به اندازه چند خاک‌انداز ذوق ادبی داشته است. سرتان را درد نیاورم، اما به دلیل مردسالاری خانه شکسپیر اینا، خواهر ویلیام نتوانسته استعدادهای خودش را نشان دهد.

اما ویلیام در حالی که دو، سه خاک‌انداز کمتر هوش ادبی داشته، توانسته استعدادهای خودش را نشان دهد و معروف شود. وولف از این ماجرا نتیجه می‌گیرد که زن‌ها استعداد کمتری ندارند، اما به آن‌ها فرصت داده نمی‌شود که این استعدادها را نشان دهند. (و البته نویسنده راست می‌گوید.)

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-زنان و فتح قله‌های ادبی جهان



:: برچسب‌ها: زنان و فتح قله‌های ادبی جهان , زنان نویسنده , زنان نویسنده خارجی ,
:: بازدید از این مطلب : 831
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

امنیت در رفتار با نوجوان

بنا به هیچ دلیل خاصی نباید مهر نوجوانتان را از قلبتان بیرون کنید، حتی برای یک لحظه. وقتی شما از صمیم قلب باورشان کنید، آنان نیز یاد می‌گیرند که خود را تمام و کمال باور داشته باشند.

آنان را صد در صد باور داشته باشید

به دوران نوجوانی خود برگردید و از خود بپرسید آیا طی آن دوران احساس ناامیدی و دلسردی می‌کردید؟ آیا قلبتان می‌شکست؟ آیا خیال می‌کردید که به جایی تعلق ندارید؟ آیا احساس پریشانی می‌کردید و بر این گمان بودید که کسی را ندارید تا به او رو کنید؟

اگر شما آن‌قدر خوش اقبال بودید که کسی به کنه وجودتان پی برد و دانست که هستید و راه صحیح را به شما نشان داد، حتما متوجه شده‌اید که آن حمایت اکنون تا چه حد برایتان حائز اهمیت است و اگر کسی را در کنار خود نداشتید، امروز می‌دانید که چه کمبودی داشتید و چقدر احساس تنهایی و بی­کسی می‌کردید و مسلما دلتان نمی‌خواهد نوجوانتان نیز چنین آینده‌ای پیش‌رو داشته‌ باشد.مرکز مشاوره آنلاین

باور و اعتقاد شما به این که نوجوانتان فردی توانا و در باطن خوب است، شرط واجبی برای پیشرفت و گسترش حس مسئولیت‌پذیری و تبدیل او به شخصی بالغ و سرزنده است. او احتیاج دارد حتی در مواقعی که انتخاب ناصحیح می‌کند یا باعث سرافکندگی و ناامیدی شما می‌شود، تأییدش کنید.

او به عشق و محبت شما نیازمند است. هرگز این کشور را از او دریغ نکنید. اگر شما او را باور نداشته باشید دچار بحران و مشکلاتی می‌شود که دیگر به راحتی نمی‌تواند در مسیر اصلی خود گام بردارد. حتی هنگامی که نوجوان شما دست به رفتاری احمقانه می‌زند و یا با قضاوت ناصحیح و ضعیف خود همه چیز را درهم می‌ریزد، به خاطر داشته باشید در آن لحظه تصور می‌کرده عملش صحیح و آن تنها راه چاره بوده است.

هر نوجوانی به روش خاص خود خراب‌کاری می‌کند، خطر می‌کند، به زحمت می‌افتد، قانون‌شکنی می‌کند، می‌کوشد خود را از دردسری برهاند و از شما چیزی بگیرد. بعضی از نوجوانان خود را با قانون درگیر می‌کنند و باعث بحران و آشوب خاصی می‌شوند. حتی زمانی که خود را به دردسر انداخته‌اند، شما حواس خود را متوجه تصویر بزرگ‌تری کنید. بارها به خود گوشزد کنید دردسری که او برای شما و خودش درست کرده فقط به این علت پیش‌پا افتاده است که او هنوز خود را نمی‌شناسد.

بگذارید نوجوانتان متوجه این قضیه شود که حتی اگر دست به کار خطایی زد، شما هم چنان او را باور دارید. در آن هنگام است که او می‌تواند از اشتباهات خود پند بگیرد و خود را اصلاح کند و به سوی رشد فکری گام بردارد.

شخصیت وجودی آنان را تحسین کنید

آیا تابه‌حال تجربه کرده‌اید حتی اگر شخصی بی‌رحم، عصبانی یا خسیس بوده‌اید، از محبت و عشق برادر، خواهر، پدر و مادر یا پدر بزرگ و مادر بزرگتان برخوردار گشته اید؟ آیا تا به حال متوجه شده‌اید صرف‌نظر از هر آنچه بوده‌اید، مادربزرگ و پدربزرگتان عاشق شما بوده‌اند و برق شادی و شعف را در چشمان آنان دیده‌اید؟ وقتی احساس سرخوردگی، درماندگی و عجز می‌کردید، یکی از افراد خانواده، با دلسوزی و ترحم به شما می‌نگریست و نگاهش آن‌چنان در شما اثر می‌گذاشت که نگرانی­تان برطرف می‌شد؟

اگر تا بدان حد خوش اقبال بوده‌اید که از عشق بی‌قید و شرط یکی از افراد خانواده نصیب ببرید، به راستی فردی خوشبخت بوده‌اید و اگر به راستی در آرزوی عشق و محبت می‌سوختید و دوست داشتید کسی شما را به دیده محبت بنگرد ولی از چنین موهبتی بی‌بهره بوده‌اید، پس اجازه ندهید نوجوانتان درد بی­محبتی را بچشد.

ممکن است از دست آن‌ها عصبانی شویم، ولی نباید دریچه قلب خود را به رویشان ببندیم. حتی در مواقعی که ما را به مرز جنون می‌رسانند باید به دنبال چاره باشیم و راهی پیدا کنیم تا بتوانیم به آنان افتخار کنیم. بر سر بسیاری از مسائل می‌توان با آن‌ها کلنجار رفت، ولی بر سر مسائل عاطفی نباید چنین کرد. نوجوانان وقتی حمایت شوند و عشق و محبت ببینند، ترقی می‌کنند و همه ما از این وضع سود خواهیم برد. نوجوانانی که با قدردانی پدر و مادر روبه‌رو می‌شوند، مشتاق یادگیری هستند و مایلند خود را در مسائل پدر و مادرشان درگیر کنند.

نوجوانان به پدر و مادری احتیاج دارند که از خبرگان روابط عمومی باشند و تمام هم و غم خود را صرف نوجوانان کنند و بتوانند از مبارزات بی‌شمار روزمره این دنیای پر جنجال سربلند بیرون آیند. نوجوانان به تحسین و تشویق شما احتیاج دارند. نیازمندند که به آنان شخصیت بدهید، از آنان قدردانی کنید، دلداریشان بدهید، آنان را بشناسید و بگذارید متوجه شوند که شما مایلید برایشان کاری انجام دهید.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مرکز مشاوره:امنیت در رفتار با نوجوان



:: برچسب‌ها: امنیت در رفتار با نوجوان , امنیت رفتاری , امنیت اجتماعی نوجوان ,
:: بازدید از این مطلب : 798
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

اکثر والدین شب‌ها خواب آرام ندارند، زیرا علاوه بر ترس و نگرانی‌های ناشی از رانندگی، مشروبات الکلی، سیگار، انحرافات جنسی؛ امروزه مواد مخدر نیز قربانیان جدیدی می‌جوید. در قدیم این مواد در محله‌های کثیف یافت می‌شد. اما امروز مواد مخدر به شکلی جدی و به میزان فراوان در کوچه‌ها یافت می‌شود. جایز نیست که والدین بیش از این نسبت به مواد مخدر بی‌اعتنا باشند. زمانی که خطر پشت در خانه شماست نادیده انگاشتن آن خطاست.

مشاوره اینترنتی فوری در زمان مصرف مواد مخدر
مواد مخدر مغز و اعصاب را تحت تاثیر قرار می‌دهند. میلیون‌ها جوان آن را تجربه می‌کنند، بسیاری از آن‌ها فقط برای یک الی دو بار و بعد آن را رها می‌نمایند. بقیه ادامه می‌دهند و معتاد می‌شوند. قبل از آن به وضع ناگوار خویش آگاه شوند، خود را به یکی از مواد شیمیایی معتاد می‌بینند و این مواد بخشی از زندگی آن‌ها می‌شود. بعضی از نوجوانان مواد را به عنوان تفنن مصرف می‌کنند. آن‌ها مواد را استنشاق می‌کنند، دود آن را می‌بلعند، قرص می­خورند و هروئین تزریق می‌کنند.

برای داشتن احساسی برتر دست به هر کاری می‌زنند. نسبت به مخاطرات کور هستند و نسبت به هشدارها کر، و طوری رفتار می‌کنند که گویی چیزی برای از دست دادن ندارند. با مطرح نمودن سؤالات فلسفی اعمال مخاطره‌آمیز خود را توجیه می‌کنند. نوجوانی می‌گفت نسل جوان می‌داند که امروز اگر دکمه‌ای اشتباها فشرده شود دنیا نابود خواهد شد چرا ما برای فردا زندگی کنیم، فردایی وجود ندارد و باید امروز را خوش بود.مشاوره تلفنی

بعضی از جوانان آن‌چنان نسبت به مواد مصرف مواد مخدر بی‌مبالاتند که دیگران نسبت به سیگار. یک نوجوان در روزنامه نیویورک ‌تایمز نوشته بود: به عنوان یک دانشجوی ۱۹ ساله، احتمال دارد که در جنگی کشته شوم، به عنوان یک شهرنشین ممکن است در یک آشوب و درگیری کشته شوم. ممکن است توسط دیوانه‌ای مسلح به قتل برسم. یا در یک قتل عام هسته‌ای نابود شوم. آیا باز هم انجمن سرطان شناسی آمریکا از من به‌طور جدی خواهد خاست که نسبت به خطرات سیگار نگران باشم؟

ماری جووانا
تا زمانی که تحقیقاتی در مورد مخاطرات ماری جووانا صورت نگرفته بود جوانان به آسانی می‌پذیرفتند که ماری جووانا مثل نوعی کوکتل است که گیجی و خماری به همراه نمی‌آورد، اعتیاد زا نیست و مقدار مصرفی را نباید به تدریج زیاد نمود. در گذشته دانشمندان قادر نبودند تاثیر مقدار مصرفی ماری جووانا را در افراد بررسی کنند چون‌که اجزای ترکیبی آن را نمی‌توانستند در آزمایشگاه به عمل آورند. اخیرا این مواد در آزمایشگاه تهیه می‌شود.

در یک مطالعه در مرکز تحقیقاتی اعتیاد، به هر فرد سیگاری داده شد که در هر کدام میزان متفاوتی مواد مخدر وجود داشت. وقتی میزان مواد در سیگار سبک بود قدرت تشخیص زمان و مکان برای مصرف‌کننده از بین می‌رفت. در افرادی که مواد مصرفی بیشتر بود عکس‌العمل‌های عصبی شدید مشاهده می‌شد به نوجوانان باید اطلاعاتی درست و صادقانه داده شود. آنها از مبالغه‌های عصبی ما نمی‌ترسند. تجربه می‌کنند و می‌بینند که از یک سیگار کسی دیوانه نمی‌شود.

علائم استعمال
والدین غالبا خیلی بیشتر از آنچه حس می‌کنند باور دارند که فرزندشان معتاد شده است. آن‌ها علائم زیادی را می‌بینند، اما نادیده می‌گیرند، به این امید که مسئله‌ای نیست، اما باید علائم گویا توجه نمود:

– ناپدیدشدن نسخه‌ها از جعبه داروها

– وجود قرص‌ها و کپسول‌هایی بدون مارک در میان مسائل شخصی نوجوان

– میزان قابل توجهی چسب و تیوپهایی که چسب از آن‌ها بیرون آمده

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مشاوره اینترنتی: مواد مخدر و نوجوانان



:: برچسب‌ها: مواد مخدر و نوجوانان , مشکل مواد مخدر و نوجوانان , نوجوانان و مشکل ترک اعتیاد ,
:: بازدید از این مطلب : 676
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

داستان زندگی یک فیلمساز

حقیقتا باید اعتراف کنم که هیچ وقت وودی آلن به عنوان یک کارگردان محبوب، در فهرست فیلم‌سازانی که دوستشان دارم جایی نداشته است، اما گویا آقای آلن دارد به راحتی جای خود را در این فهرست پیدا می‌کند و به یکی از فیلم‌سازان محبوب من تبدیل می‌شود. دو فیلم آخر آلن یعنی «نیمه‌شب در پاریس» و «به رم با عشق» بدون در نظر گرفتن معنای «هنر سینما»، دو فیلمی هستند که شما را به یک سفر می‌برند، اما نه یک سفر جغرافیایی. بلکه سفری به درون خودتان، به خاطراتتان، به همه آن چیزهایی که دوست دارید در زندگی تجربه کنید، اما امکان آن را پیدا نمی‌کنید. یا شاید به آن رویاهایی که همیشه در خواب می‌بینید یا آن چیزهایی که همیشه در آرزوهایتان بوده است. بر خلاف دیگر فیلم‌های آلن (از دید من البته!) این بار بازی او روی اعصاب و روان راه نمی‌رود، خبری از دلقک‌بازی‌های همیشگی او نیست و زورکی نمی‌خواهد با حرف‌های فیلسوفانه‌اش، شما را به فکر یا خنده وا دارد. «به رم با عشق» فیلمی است سرراست و دوست‌داشتنی که بعید نیست دیدن آن را چند بار بخواهید تجربه کنید. گویا کارگردانِ افسرده، خجالتی، مسخره، پیر، مولف و فیلسوف سینما، این روزها تازه یاد گرفته است دل مخاطب را هم به دست بیاورد و جایی در میان کارگردانان دلیِ سینما باز کند، بدون هیچ ادا و اصولی که همیشه از او سراغ داریم.

اگر فیلم را ندیده‌اید، پیشنهاد می‌کنم حتما یک قلم و کاغذ هم کنار دستتان بگذارید تا بتوانید یکسری دیالوگ ناب را برای خودتان یادداشت کنید و احتمالا استاتوسشان کنید تا دیگران هم در لذت خواندنش شریک شوند.

کارمند ساده، معمار معروف و مرده‌شوی

ایتالیا کشور عجیب و غریبی است با تاریخی هزاران ساله و مردمانی خونگرم که نه افاده فرانسوی‌ها در آن دیده می‌شود، نه دیسیپلین ژرمن‌ها. کشوری که باید آن را مهد «هنر» دنیا نامید و البته سینمای نئورئال که من شیفته آن هستم. حالا فکر کنید آقای آلن همه این چیزها را برداشته با تعدادی آثار باستانی، آدم روانی، موسیقی، عشق و هر چیز دیگری که به ذهنتان می‌رسد، مخلوط کرده و به نام «به رم با عشق» در یک بشقاب وسوسه‌کننده مقابل شما گذاشته. بشقابی که از هر طرفش نگاه کنید، فقط میل شما را به خوردن (دیدن) برمی‌انگیزد. چهار خانواده اصلی فیلم از همان آدم‌هایی هستند که در همه جای دنیا پیدا می‌شوند و حتما نمونه‌اش را در همین شهر خودتان هم به وفور دیده‌اید. کارمندی ساده به نام لئوپولدو پیسان‌لو که هر روز باید ساعت هفت صبح از خواب بیدار شود، سر میز صبحانه سرخط خبرهای روز را از روزنامه بخواند و سر کارش برود. یکی از همان آدم‌های رباتیک که با کوچک‌ترین چیزها مثل دیدن فیلم از تلویزیون خوشحال می‌شوند و در هیچ چیزی استعداد ندارند.

کاراکتر دیگر، جیان کارلو است که شغلش کفن و دفن مردگان است. برای دل خودش در حمام آواز (اپرا) می‌خواند و کلا زندگی‌اش بدون هیچ پستی و بلندی سیر می‌شود. او یک پسر دارد که با یک دختر آمریکایی که برای دیدن رم به این شهر آمده نامزد کرده است و به شدت هم چپ می‌زند!

خانواده سوم، میلی و آنتونیو هستند. زوج جوانی که برای ادامه کارشان به شهر رم آمده‌اند، اما از همان ابتدای ورودشان به این شهر، در موقعیت‌های پیچیده‌ای قرار می‌گیرند و تا آخر فیلم هم درگیرش هستند. کاراکتر دیگر فیلم جان نام دارد که زمانی در شهر رم دانشجو بوده و حالا در حین قدم زدن در محلی که قبلا در آن زندگی می‌کرده با یک دانشجوی معماری به نام جک آشنا می‌شود که آینه تمام قد جوانی خود اوست. پس همراه جک راه می‌افتد و تمام درونیات جک را حدس می‌زند.

رومن هالیدی با طعم آلن

خب تا این‌جا با کاراکترهای اصلی فیلم آشنا شدید. حالا نوبت آقای آلن است که از این شخصیت‌های ساده، چیزی بسازد که فقط از دست او برمی‌آید. لئوپولدو یا همان کارمند ساده که مثل ربات زندگی می‌کند و پخمه‌ای بیش نیست، یک‌باره مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد و زندگی‌اش متحول می‌شود. دیگر خبری از آن زندگی آرام و راضی‌کننده وجود ندارد، اما او با زندگی جدیدش وفق پیدا می‌کند و سرخوش از «شهرتی» است که به او روی آورده است. حالا تمام آن چیزهایی که او به علت درجه دو بودنش، هیچ وقت به شکل جدی به آن‌ها نگاه نکرده به سمت او سرازیر می‌شوند و او سرخوش از شانسی که به او روی آورده، بدش نمی‌آید گاهی شیطنت‌هایی هم بکند. روبرتو ببینی که نقش لئوپولدو را در فیلم آلن بازی کرده نیز به خوبی حس کاراکتری را که نقش آن را ایفا می‌کند، تجربه کرده است.

بنینی می‌گوید: «شخصیت لئوپولدو را به خوبی می‌شناسم. وقتی من هم به یک چهره شناخته‌شده تبدیل شدم مثل لئوپولدو تمام آرزویم این بوده که مثل مردم عادی در خیابان‌های شهر قدم بزنم، پیتزایی بخورم یا قهوه‌ای بنوشم و کارهایی را که دیگر مردم انجام می‌دهند، انجام دهم. اما وقتی مشهور می‌شوی، بخشی از زندگی‌ات را گم می‌کنی و نگران‌کننده آن‌جاست که دائما می‌ترسی این شهرت روزی به پایان برسد و تو فراموش شوی.»

اما برویم سر شخصیت دیگر فیلم یا همان جیان کارلو. جیان زندگی ساده‌ای دارد و از آن راضی است تا این‌که خانواده دختری که پسر او برای نامزدی انتخاب کرده به خانه او می‌آیند و پدر دختر که روزگاری تهیه‌کننده موسیقی کلاسیک بوده، صدای او را در حمام کشف می‌کند و به سرمایه‌گذاری روی او علاقه نشان می‌دهد. اما پسر جیان که عقایدی به شدت چپ دارد، مخالف این اتفاق است و جری باید با داماد آینده‌اش به نحوی کنار بیاید تا بتواند فرصتی را که برای بروز او هم پیش آمده پی بگیرد.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-داستان زندگی یک فیلمساز



:: برچسب‌ها: زندگی یک فیلمساز , فیلمساز کمدی , زندگی خصوصی یک فیلمساز ,
:: بازدید از این مطلب : 751
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

واژه ” عقب افتادگی ” پیشرفت آموزشی را به سن زمانی کودک مربوط می سازد و از این رو سطح پیشرفت تحصیلی کودک را با اکثریت همسالان او مقایسه می کند ؛ کم آموزی یا کم کاری ، به ظرفیت فردی دانش آموز مربوط می شود. در مورد اول ؛ هنجار گروهی به عنوان معیار عمل می کند ، و در مورد دوم ؛ توانایی یادگیری هر کودک خاص مورد بحث قرار می گیرد .

در سال های اخیر ؛ به نیاز های کودکانی که از نظر آموزشی عقب افتاده یا کند آموز بوده اند ، یا هر دوی این مشکلات را داشته اند ، توجه قابل ملاحظه ای شده است . گرچه همچنان آنچه برای براورده ساختن نیاز های این کودکان لازم است ، نا کافی است ، دست کم این نیاز ها به خوبی شناخته شده اند . اما در مورد کم آموزی ؛ وضعیت اصلا اینگونه نیست . هنوز نیز پدر یا مادر یا حتی معلمان بیشتر مواقع چنین تصور می کنند که اگر کودکی در مدرسه بد عمل کند ، باید یا کودن باشد یا تنبل ، یا آنکه احتمالا هر دو ویژگی را داشته باشد . آنها در این سرزنش خود ، کلاسهای بزرگ و معلمان بی تجربه را نیز ، دخیل می شمارند.

برای مطالعه بیشتر:

ارتقای مهارتهای کلی و تحصیلی کودک

نکاتی برای کمک به کودکان با ناتوانی های یادگیری

اینکه ممکن است کودکان باهوش یا بسیار هوشمند ، در کار مدرسه شان به حد توان بالقوه خود نرسند یا حتی در سطح اکثریت گروه سنی خودشان نیز عمل نکنند ، علی رغم شواهد موجود ، کمتر مورد قبول واقع شده است . (پرینگل ، 1970 )

از کودکان تیز هوش استثنایی ، معمولا نمی توان انتظار داشت که در سطحی متناسب با سن عقلی شان عمل کنند . نخست ، بخاطر اینکه ، بعید است آن ها تا مرحله ای به این حد پیشرفته آموزش دیده باشند . دلیل دیگر این است که روشن است آموزش مناسب برای دانش آموزان متوسط پانزده ساله از نظر کیفی و کمی به هیچ وجه برای کودک ده ساله ای که سن عقلی پانزده ساله را دارد ، مناسب نیست .

به علاوه ، برای اکثر کودکان دارای استعدادی استثنایی ، نظیر کودکان نابغه در ریاضی ، معیار های متداول پیشرفت ، اصولا قابل کاربرد نیستند . با این حال ؛ در بریتانیا آموزش کودکان توانا به طور کلی ، و نیاز های کودکان توانا و کم کار به خصوص تا کنون تنها توجه محدودی را به خود جلب کرده است .

علت های مشکلات آموزشی

به دلیل رابطه ی تنگاتنگ میان عاطفه و یادگیری ، عدم موفقیت تحصیلی ،اغلب با مشکلات رفتاری متفاوتی همراه است . چون اساس هر نوع یادگیری در خانواده و در اولین سال های زندگی کودک پی ریزی می شود ، در بسیاری از موارد ، احتمال زیادی وجود دارد که ریشه ی مشکلات آموزشی را نیز بتوان در آن دوران پیدا کرد .

مطالعه ملی رشد کودکان بار دیگر نتایج حاصل را تایید کرده است . برای نمونه ، در هفت سالگی ، در بین کودکانی که ضعف خواندن داشتند ، میزان ناسازگاری چهار برابر سایر کودکان در رسته ی هم دوره آن ها بود . تا سن هفت سالگی ، کودکان به قدر کافی در مدرسه بوده اند تا بتوان آن ها را برای عقب ماندگی در خواندن مورد سنجش دقیق قرار داد ؛ اما نه آن قدر زیاد که این مشکلات آن ها ، به جز در مواردی اندک به ناسازگاری منجر شود ؛ به خصوص با توجه به اینکه اکثر مدارس آمادگی به کودکان کند آموز ” برچسب ” نمی زنند یا آن ها را به نحوی جریمه نمی کنند . این مورد قویأ حاکی از آن است که ناسازگاری در اکثر موارد ، علت یا حداقل دستاورد عقب ماندگی است نه اینکه حاصل آن باشد . ( دیوی و دیگران ، 1972 )

نگرش های پدر و مادر نسبت به کودک ، و به پیشرفت به طور کلی و به موفقیت تحصیلی به صورت ویژه ، و همین طور سطح آموزشی و میزان انگیزش فرهنگی که آن ها در سال های پیش از دبستان و پس از ان برای کودک فراهم کرده اند ، سهم بسزایی ایفا می کند . شخصیت خود کودک و نحوه ی تعامل او با تمامی تأثیرات محیطی ، آمادگی ، انطباق پذیری و پاسخ دهی اش را نسبت به موقعیت مدرسه مشخص می سازد .

این موارد می توانند به نوبه ی خود ، برای نیاز های خاص کودک رضایت بخش یا زیان بار باشند . اگر او خوش اقبال باشد آنچه تا کنون خانواده به او ارزانی داشته ، پرورش و تکامل می یابد و بدین تربیت دامنه ی روابط عاطفی و همین طور افق های فکریش گسترده می شود . در بدترین شرایط ، به دلیل روش تدریس کسل کننده روابط فردی ناموفق ، یا تلفیقی از این دو ، امکان دارد کنجکاوی و لذت یادگیری کودک از بین برود .

معلمی که نقش خود را ، از القای مهارت ها و ارائه ی اطلاعات ، گسترده تر می شمارد ، از جایگاه مؤثری برخوردار است . او می تواند تا حدی پیامد های پیشینه ی نا مطلوب فرهنگی و عاطفی خانواده را از بین ببرد یا حداقل آن را جبران کند ؛ او می تواند کنجکاوی کودک را دوباره برانگیزد ، انرژی های عاطفی اش را با تحسین و قدر دانی به جنبش درآورد و محرومیت عاطفی او را با محبت کردن جبران کند ، اگرچه محبت او ، نسبت به عشق پدر و مادر ، کمتر صمیمی و ” منحصر به فرد ” باشد . البته ؛ هرچه کلاس بزرگتر و محرومیت کودکان بیشتر باشد ، معلم کمتر می تواند وقت و توجه لازم را به هر فرد دانش آموز عرضه کند . در بیشتر موارد ، به مداخله واداشتن پدر و مادر تأثیر گذاری برنگرش های آن ها تیز ضروری خواهد .

منبع : کودک و نوجوان-مفهوم کم آموزی در کودکان



:: برچسب‌ها: کم آموزی در کودک , مشکل یادگیری کودک , عقب ماندگی ذهنی ,
:: بازدید از این مطلب : 798
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

6روش برای اینکه بچه های شما در مورد مدرسه هیجان زده نگه داشته شوند.
این یک واقعیت است: بچه هایی که در مورد یادگیری هیجان زده می شوند، در مدرسه و در زندگی بهتر عمل می کنند. یکی از بهترین هدایایی که ما می توانیم به بچه هایمان دهیم، این است که آن ها را در مورد همه ی آنچه که مدرسه ارائه می دهد، مشتاق کنیم.

به یاد داشته باشید: هر کودک برای یادگیری متولد می شود. در مورد همه چیزهایی که نوزاد در چند سال اول می آموزد فکر کنید:

چگونه نیازهای آدم بزرگ ها را برآورده کند؛ چگونه راه رفتن و صحبت کردن، لبخند زدن و اخم کردن؛ خواب شب و بازی در طول روز را انجام دهد. چگونه دست بزند و بازی کند، خود را تغذیه کند، و هر دو این ها را با دیگران انجام دهد. زمانی که کودک 4 یا 5 ساله باشد، بیشتر آنها رنگ ها و اعداد را می دانند، اینکه چگونه سه چرخه سواری کند و چگونه اسباب بازی های پیچیده را دستکاری کند و با افراد به همان اندازه پیچیده سروکله بزند. اگر بیش از یک زبان در خانه استفاده شود، کودکان زیر 10 سال می توانند یاد بگیرند که همه آنها را مانند زبان مادری صحبت کنند.

برای یک کودک، هر روز تعداد زیادی از چیزهای جدید پر می شود و او از آن ها یاد می گیرد. چه تنها باشد و چه با او بد رفتار شود، هر روز او با یادگیری پر شده است. هر روز او با شادی در مورد موفقیت های جدید طی می شود. کودک کوچکی که مصمم است در مورد کاری موفق شود را ببینید و برایتان درسی است که تسلیم نشوید. ما والدین نیاز نیست به بچه ها یاد دهیم که عاشق یادگرفتن شوند. ما فقط باید مطمئن شویم که عشق به یادگیری در آن ها له نشود.

چگونه عشق به یادگیری را زنده نگه داریم:

خودتان را دوست داشته باشید: همانند چیزهای دیگر، عشق به یادگیری نیز چیزی است که بچه های ما با هوایی که در خانه نفس می کشند، آن را یاد می گیرند. اگر دوست دارید چیزهای جدید یاد بگیرید، اگر دوست دارید مشکلات را حل کنید، اگر دوست دارید مهارت های خود را تمرین کنید تا زمانی که در آن حرفه ای شوید، بچه های شما نیز همانطور خواهند بود.
شور و شوق شما برای گسترش دانش خود و مواجه با چالش ها مسری است. در مورد اکتشافات جدید مشتاق باشید. وقتی که چیزی را که دشوار است انجام می دهید، داستانهایی را در مورد آن به اشتراک بگذارید. اجازه دهید بچه های شما تلاش های تان برای تعمیر یا ایجاد چیزی و احساس رضایت شما هنگام دستیابی به آن را ببینند.

زمانی را با بچه های خود صرف کشف چیزهای جدید کنید: بچه ها به طور طبیعی کنجکاو هستند. این کنجکاوی را از طریق کنجکاوی خودتان پرورش دهید. در مورد چگونگی کارها با صدای بلند صحبت کنید. سوالات بچه ها را به طور جدی در نظر بگیرید.
سوالات خود را با گرفتن اطلاعات از اینترنت و جستجوی آن در کتاب ها پاسخ دهید. برنامه های طبیعت و علم را با هم ببینید و درباره آنچه که از آن ها آموخته اید صحبت کنید.

آزمایش های ساده در خانه انجام دهید. اینترنت پر از پروژه های سرگرم کننده و تعجب آور خانگی است که همه چیز را از چگونگی کار کردن آتشفشان تا چگونگی یادگیری شیمی از طریق پخت و پز نشان می دهد. یک یا دو ساعت ایجاد چیزها و مطالعه در کنار هم در آخر هفته ها، لذت بردن از یادگیری را زنده نگه می دارد.

 

منبع : کودک و نوجوان-ایجاد اشتیاق در بچه ها برای مدرسه رفتن



:: برچسب‌ها: انگیزش رفتن به مدرسه , مدرسه رفتن کودک , کودک و مدرسه ,
:: بازدید از این مطلب : 831
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

تاریخ سرزمین چک

تغییر و تحولات فراوانی که در تاریخ سرزمین چک روی داده، باعث می‌شود مطالعه تاریخ این جغرافیا، از هر منظر دشوار باشد. همسایگان پر حاشیه و دانه درشت چک هم، همیشه باعث به سایه رفتن این کشور کوچک شده‌اند. گرچه آن‌ها کافکا دارند و میلان کوندرا دارند و در هر کتابخانه کوچکی می‌شود ردی از ادبیات چک پیدا کرد اما آیا تمام ادبیات آن‌ها به همین دو نویسنده ختم می‌شود؟ آیا مابقی ادیبان چک، به کلی در حاشیه بوده‌اند و نمی‌توان ردی از آن‌ها پیدا کرد؟ این فرض به کلی نادرست است، چراکه حتی اگر بخواهیم به نویسندگان معاصر آن‌ها توجه کنیم، نام‌های فراوان دیگری از جمله بوهمیل هرابال، یان پاتوشکا و حتی رییس جمهور فقیدشان واتساو هاول که چند سال پیش از دنیا رفت به چشم می‌آیند. این بار به سراغ موسیقی چک رفته‌ایم تا ببینیم این دیار کوچک اما پرمخاطره، چه سهمی در گسترش موسیقی و نمایاناندن جلوه‌های بدیع آن داشته و در میان غول‌های بزرگ موسیقی، چه حرفی برای گفتن دارد.

هیاهوی کوه‌نشینان

جمهوری چک یک نام کم سابقه است. سال ۱۹۹۳ بود که آن‌ها از اسلواکی جدا شدند و جمهوری خودشان را راه انداختند. اما این ناحیه از اروپا را به عنوان یک سرزمین واحد، می‌توان از قرن سوم بعد از میلاد، رد گیری کرد. امپراتوری بوهمیا ریشه‌ای ضخیم در دل تاریخ اروپا دارد و فراز و نشیب‌های فراوان را از سر گذرانده تا امروز روز، به جمهوری چک آن را بشناسند. آلمان، اتریش، لهستان و اسلواکی همسایه‌های چک هستند و طبیعی است که در بسیاری از زمینه‌ها، نام چک را در سایه خود محو کنند. اگر بخواهیم از موسیقی حرف بزنیم، به جرئت کمتر کشوری یارای رویارویی با تاریخ موسیقایی غنی اتریش و آلمان را دارد. اما در این میان چک هم حرف‌های فراوانی برای گفتن دارد که شاید از نظرها دور مانده باشد. اگر بخواهیم از ابتدای ماجرا شروع کنیم، باید ناگزیر به موسیقی ناحیه بوهمیا توجه کنیم که عمدتا ناحیه‌ای جنگلی است. موسیقی در جنگل‌ها و مراتع، خواه در کردستان خودمان باشد و خواه در بوهمیا، نزدیکی عجیبی با کار روزانه مردمان آن ناحیه دارد. در مناطق جنگلی و کوهاستان عموما کشاورزی رونق آن چنان ندارد و گله‌داری است که شغل اولیه مردمان کوه به شمار می‌رود. نوای چوپانان در هر نقطه‌ای از جهان، یکی از غنی‌ترین و پویاترین خاستگاه‌های موسیقی آن ناحیه به شمار می‌رود. چک هم از این قاعده مستثنا نیست و می‌توان رد موسیقی چوپانان را به راحتی در موسیقی ناحیه بوهمیا پیدا کرد. در کتابخانه ملی چک، اسنادی وجود دارد که می‌گوید آن‌ها لااقل از قرن ۱۲ میلادی، صاحب موسیقی تئوریک بودند و دست نوشته‌هایی از آهنگ‌سازان آن دوران در دست دارند. این نکته می‌تواند گویای قدمت توجه به موسیقی تئوریک در این کشور باشد. نکته‌ای که متاسفانه بسیاری از کشورهای آسیایی، با وجود داشتن تاریخی طویل در موسیقی، از داشتن آن محروم هستند. سازهایی که می‌توان در آن سال‌های تاریخ موسیقی چک با آن‌ها رو به رو شد، چندان متنوع نیستند و می‌توان بین آن‌ها به «بگ پایپ» اشاره کرد که در موسیقی اسلاو‌ها نقش اساسی بازی می‌کند.

اگر صدای این ساز در ذهنتان تداعی نمی‌شود، کافی است به موسیقی فولکلور اسکاتلند، ایرلند، یا به طور کلی بریتانیا فکر کنید تا یادتان بیاید مردان دامن‌پوش بریتانیایی، چه سازی می‌نوازند. نمونه‌اش را در همین جنوب خودمان هم داریم. ویولن هم در آن سال‌ها در میان سازهای زهی چک‌ها نقش مهمی بازی می‌کرد، اما شاید آن قدر در سراسر اروپا ساز مستعملی باشد که دیگر نتوان به ساز خاص یک فرهنگ یا یک کشور نسبتش داد. نزدیکی به آلمان، اترش و لهستان که هر سه از موسیقی قرص و محکمی برخوردار هستند، قضاوات درباره موسیقی چک را اندکی سخت می‌کند، اما به وضوح می‌توان دید که موسیقی چک، یک موسیقی مصرف کننده محسوب نمی‌شود که تمام فرهنگ خود را از همسایگانش قرض گرفته باشد. بلکه تاثیر هم زمان این فرهنگ‌های موسیقایی و برآیند موسیقی در این ناحیه از اروپای مرکزی است که به چشم می‌خورد. آن‌ها در واقع تکمیل‌کننده یکدیگر بودند و به هیچ وجه نمی‌توان ادعا کرد، یکی بر دیگری غالب است. پس موسیقی چک هم هویت مستقل خود را دارد و هم به نوعی تاثیر گرفته از فرهنگ‌های موسیقایی مجاورش بوده. اما نقطه ضعفی که در میان برگ‌های تاریخ موسیقی چک می‌توان به راحتی آن را متوجه شد، این است که در موسیقی کلاسیک و باروک، به هیچ وجه توان رویارویی با آهنگ‌سازان همان دوره در آلمان و اتریش و حتی لهستان را ندارد و از آغاز دوره رمانتیک و قرن هجدهم است که آهنگ‌سازان چک، در سطح بین‌المللی مطرح می‌شوند.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-تاریخ سرزمین چک



:: برچسب‌ها: تاریخ سرزمین چک , تاریخ سرزمین ایران , سرزمین رویاها ,
:: بازدید از این مطلب : 753
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 24 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

مردها بیرون مانده‌اند. بیرون مغازه ایستاده‌اند و چشم می‌گردانند. چشم می‌گردانند تا بلکه بانویشان را که کیسه به دست و لبخند به لب از مغازه بیرون می‌آید، شناسایی کنند و هرچه زودتر از این شلوغی و انتظار خلاص شوند. روی شیشه‌های مغازه نوشته شده: «به علت ازدحام و قرار گرفتن در روزهای حراج، از پذیرایی آقایان معذور می‌باشیم.» این همان اطلاعیه‌ای است که در کنار دیگر پوسترها و کاغذهای رنگی که روی بیشتر آنها واژه SALE نوشته شده، جا خوش کرده وآب پاکی را روی دست آقایان ریخته.

البته مردی که پشت دخل نشسته، دائما به مشتری‌ها گوشزد می‌کند که ورود آقایان ممنوع است. صندوقدار که خستگی یک روز کاری تقریبا بی‌هوشش کرده، در این مواقع حوصله تعارف تکه پاره‌کردن و خواهش‌های مودبانه را ندارد. برای همین چشمش که به جمال یک مرد روشن می‌شود، تقریبا فریاد می‌زند: «آقا نیا تو!»

عابران برای این‌که سر از ماجرا در بیاورند و برایشان کاشف به عمل‌ آید که در این مغازه چه خبر است، احتیاج به هوش سرشاری ندارند. یکی از کاغذهای بزرگی که روی شیشه مغازه نصب شده، همان اول گوشی را دست مردم می‌دهد: «انواع مانتو فقط ۲۰ تومان.» روزهای پایانی تابستان – اواخر شهریورماه – بهترین زمان برای مغازه‌داران است تا به قول خودشان بزرگ‌ترین حراجشان را ترتیب دهند و مردم را از پایین آمدن قیمت‌ها حسابی کیفور کنند.

رابطه مد و حراج

اولین قدم برای دست و پا کردن یک حراج واقعی چند تکه کاغذ و مقواست که مغازه‌دارها زحمت نگاشتن واژه «حراج»، «فروش فوق‌العاده» یا هر کلمه و عبارت مشابهی را روی آنها می‌کشند و آنها را با چند تکه چسب به شیشه‌های مغازه می‌چسبانند. اما بخش اصلی کار فروشنده‌ها، ترسیم کردن عدد مخصوصی است که پشت شیشه مغازه می‌نشیند و ماهیت حراج مغازه را مشخص می‌کند.

با وجود این‌که درصد معمول برای به حراج گذاشتن اجناس یک فروشگاه ۲۰ تا ۳۰ درصد است، خیلی از مالکان مغازه‌های مانتو فروشی در پایان فصل چوب حراج به اجناس می‌زنند و این درصد را تا ۷۰ درصد هم می‌رسانند.

اما دومین قدم برای راه‌انداختن یک حراج واقعی چیست؟ فروشنده‌های محترم با یک ماژیک روی قیمت‌های گذشته خط قرمز می‌کشند و قیمت جدید را روی برچسب منقش می‌کنند.

ماجرا همین جا جالب می‌شود. تفاوت فاحشی که گاهی در برخی قیمت‌ها به چشم می‌خورد، چشم خیلی از مشتری‌ها را گرد می‌کند. بعضی مشتری‌ها با دیدن قیمت‌ها و تفاوت عمده‌ای که با اعداد قبلی دارد، لبخند فاتحانه‌ای بر لبان خود جاری می‌کنند و به خیال این‌که یک معامله پرسود انجام داده‌اند، جنس مورد نظر را خریداری می‌کنند. اما دسته دوم با عنایت به این‌که قیمت جدید، تفاوت عمده‌ای با قیمت قبلی ندارد، خود را قربانی یک دسیسه تجاری می‌بینند و به سرعت مغازه را ترک می‌کنند.

اگر چرخی در مانتو فروشی‌های میدان هفت تیر، ولی عصر، پاساژهای تجریش و… بزنید؛ حتما با نمایندگان این دو دسته مواجه می‌شوید.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-فرهنگ خرید کردن



:: برچسب‌ها: فرهنگ مد و لباس , فرهنگ خرید کردن , فرهنگ درست مصرف کردن ,
:: بازدید از این مطلب : 773
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 24 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

در مورد سفرنامه فرانسه باید بگویم که وقتی برای اولین بار در شهر پاریس باشی، وقتی توی شهر داری چرخ می‌زنی

و محو تماشای ساختمان‌ها و بناهای زیبای معماری آن شده‌ای،

شاید بخشی از حواست هم پی این باشد که با چشمانت دنبال برج ایفل بگردی که سرش را از پشت ساختمان‌ها بالا آورده و دارد به تو چشمک می‌زند.

برج ایفل
هرچه نزدیک‌تر می‌شوی، عظمت این برج بیشتر خودش را نشان می‌دهد.

در کنار رودخانه سن و در میدانی به نام «شان دومارس» ایستاده. قدش ۳۰۰ متر است و سنش ۱۱۰ سال؛

با این حال هنوز جوان به‌نظر می‌رسد! آن‌قدر جوان و ظریف که انگار تک تک تیرآهن‌هایی که برای ساخت آن به کار گرفته شده، خیلی با چوب کبریت فرقی ندارند.

البته آن‌قدر فرق دارند که برای رنگ‌کردن این بنای فلزی و برای جلوگیری از زنگ‌زدگی، هر هفت سال یک بار حدود ۵۰ تن رنگ مصرف شود. اگر هم حوصله کنی و بخواهی تک‌تک قطعات فلزی را بشماری، باید شمردن تا عدد ۱۸ هزار را حتما بلد باشی!

علت ساخت این بنا، به مناسبت بزرگداشت صدمین سال انقلاب فرانسه بود.

مهندس مشهور فرانسوی، گوستاو ایفل، طراحی آن را انجام داد و اسم خودش را هم روی آن گذاشت.

هرچند که در آن زمان خیلی از شهرسازان و روشنفکران فرانسوی مثل شارل گارینه، امیل زولا، الکساندر دوما و… به ساخت آن اعتراض کردند، اما ایفل هم‌چنان کنار رودخانه سن ایستاده و اولین نفری است که طلوع و غروب خورشید را در شهر پاریس می‌بیند.

۲- اصولا یکی از جاذبه‌های هر شهری، در هر کجای دنیا، خوراکی‌ها و غذاهای مخصوص آنجاست.

امتحان‌کردن انواع خوراکی و نوشیدنی‌های خاص هر شهر و آشناشدن با فرهنگ غذایی‌اش، تجربه متفاوتی است و گاهی روحیه خاصی می‌خواهد. البته منظورم از روحیه خاص، برای خوردن مار، قورباغه، کرم و… است!

در فرانسه، به خوردن خیلی اهمیت می‌دهند، آن‌قدر که خوردن یک شام ممکن است بیشتر از دو ساعت طول بکشد.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-سفرنامه فرانسه



:: برچسب‌ها: سفرنامه فرانسه , موزه های فرانسه , انقلاب صنعتی فرانسه ,
:: بازدید از این مطلب : 736
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 24 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

آدم‌های بزرگ، آدم‌های رازآلود، آدم‌‌های دور، آدم‌هایی که دیری می‌گذرد از رفتنشان و آمدن مردی شبیه آنها دور می‌نماید. آنها را کجا می‌توان شناخت؟ از قصه‌هایی که برایشان نوشته‌اند، ترانه‌هایی که در وصفشان سروده‌اند و مرثیه‌هایی که در رثایشان خوانده‌اند؟! آدم‌هایی به قدر او بزرگ سینه به سینه نقل می‌شوند تا، تا آخر تاریخ ملاک سپیدی و سیاهی بمانند. آن کس که به آنها آری گفت، سپید می‌ماند و آن‌که گفت نه، تا همیشه سیاه.

عمار یاسر

«عمار از سرتا پا سرشار از ایمان است و توحید با گوشت و خون او آمیخته.» این جمله را پیامبر(ص) برای او گفت وقتی پدر و مادرش زیر شکنجه‌های مشرکین مکه شهید شدند؛ اولین شهیدان راه پیامبر. بعدها پیامبر(ص) به او گفت: «تو نمی‌میری تا وقتی که گروه ستمگر و منحرف از حق تو را بکشد. آخرین توشه تو از دنیا، جرعه‌ای شیرین است.» جرعه شیرین او، جنگیدن در رکاب علی(ع) بود.مرکز مشاوره آنلاین

بعد از مرگ پیامبر(ص) عمار تا زمانی که علی(ع) با خلفای بعد از او بیعت نکرد، دست به بیعت نبرد. او که در جنگ صفین از فرماندهان سپاه علی(ع) بود، به دستور معاویه به شهادت رسید.

میثم تمار

امیرالمومنین علی(ع) گفته بود: «در سینه‌ام رازهایی است که هرگاه فراخنای سینه‌ام احساس تنگی می‌کند، زمین را با دست می‌کنم و راز خویش را با زمین در میان می‌گذارم.» نوشته‌اند میثم خرمافروش محرم این اسرار علی(ع) بود.

میثم برای دیدار حسین‌بن علی(ع) به مکه رفت که امام حسین(ع) پیش از رسیدن او مکه را به مقصد کربلا ترک کرده بود. میثم به کوفه بازگشت، در حالی که پیش از رسیدن او فرمان دستگیری‌اش صادر شده بود.

عبیدالله او را بازداشت کرده و از او خواست به علی(ع) ابراز بیزاری کند و او چنین نکرد و آن‌قدر در مدح علی(ع) سخن گفت تا عبیدالله دستور داد زبانش را ببرند و این‌گونه بالای دار به شهادت رسید.

قنبر

قنبر سال‌ها در خانه(ع) خدمت می‌کرد. سال‌ها بعد از شهادت علی(ع)، حجاج یوسف، تعداد زیادی از یاران او را تنها به دلیل عشقی که به علی(ع) داشتند، به قتل رساند. قنبر یکی از همان‌ها بود.

حجاج، قنبر را خواست و گفت: باید از دین علی(ع) برائت بجویی. قنبر پاسخ داد: آن‌گاه که بیزاری جستم، آیا دینی بهتر از دین علی(ع) داری؟ حجاج گفت: چه حالی داری وقتی گردنت را زدم؟ پاسخ داد: من سعادتمند می‌شوم.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مرکز مشاوره آنلاین:شخصیت متفاوت آدمها



:: برچسب‌ها: تست شخصیت , شخصیت متفاوت آدمها , شخصیت انسان ,
:: بازدید از این مطلب : 809
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 24 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

بازگشت به موفقیت دوران تحصیلی: به کودکان خود بیاموزید تا احساسات خود را تعدیل کنند، برای مادرانی که ناامید شده اند.
علی که هفته اول کلاس پنجم خود را می گذراند، با یک پروژه بزرگ به خانه آمد. معلم او از کودکان خواسته بود تا ارائه ای در رابطه با اینکه می خواهند به کدام دانشگاه بروند، داشته باشند. از آنها خواسته شده بود تا رشته، دلیل انتخاب دانشگاه مد نظر و الزامات برای رفتن به آن دانشگاه، هزینه ها و هر جزئیات دیگری که آن دانشگاه را از دیگر موراد متمایز می کند را بیان کنند. تمامی این موراد علی را تحت استرس قرار داد و زمانی که او به خانه رسید، شروع به گریه کرد.

مادر او عصبانی بود. انگیزه های علی در 7 سالگی شامل تلاش برای خوردن تا حد انفجار در حالیکه یکجا نشسته باشد، پیروزی در مرحله ی بعدی بازی Fortnite، ساختن یک سازه ی لگوی بزرگتر از خودش و اذیت کردن برادرش در آخرین مسابقه ی کشتی بین خودش و برادرش بود. این ایده که دانستن و یا اهمیت دادن به اینکه او به کدام دانشگاه می خواهد برود، در این سن دور از درک او بود و واقعا هم این مساله دور از انتظار نیست.

برای مطالعه بیشتر:

درک رشد و هیجان نوجوان

هوش هیجانی و موفقیت در عصر حاضر

سیستم مدرسه در تلاش برای همراستایی با دیگر ملت ها، برخی از خطاهای قابل توجه را ایجاد کرده است. آنها بر نمرات استاندارد به جای خلاقیت، بر نمره ها به جای تفکر انتقادی و بر عملکرد به جای پایداری تمرکز کرده اند. نتیجه، نسلی است که در مهرات های اولیه اجتماعی کمبود دارند، از مقادیر کم فشار و استرس می ترسند، خواستار ارضا فوری نیازهایشان هستند و انتظار موفقیت فوری دارند. با این حال، بدتر از همه، پیامد آن بزرگسالان کوچکی هستند که به مانند یک جوان فرتوت عمل می کنند.

اما این می تواند متفاوت باشد. به جای تمرکز بر انجام تکالیف در منزل، والدین بایستی توجه بیشتری به رشد عاطفی کودکان خود نشان دهند. با آموزش اینکه چگونه احساسات خود را تعدیل کنند، با محدود کردن قادری آنها، کودکان خود را با مهارت های کنترل و مدیریت خشم و کاهش اضطراب اجتماعی تجهیز می کنند و آنها را در مسیر افزایش اعتماد به نفس، عزت نفس و خوشبختی قرار می دهند.

یکی از بهترین راهکارها برای رسیدن به این امر از رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) با استفاده از اختصار ABC PLEASE برگرفته شده است:
تجمیع احساسات مثبت. یک نمودار احساسات گرفته شده از اینترنت می تواند برای توصیف تفاوت بین احساسات و میزان آنها بکار گرفته شود. یکی از نمونه های جالب دارای استیکرهای صورت به همراه احساساتی است که همچنین به کودکان کمک می کند تا احساسات دیگران را از صورتشان تشخیص دهند. با تشخیص احساسات، یک کودک می کتواند محدوده ی احساسی فرد را بفهمد و احساسات مثبت را از دیگران جذب کند.
ایجاد تسلط و پیروزی. با تشویق کودکان به فعال بودن در فعالیت هایی که از آن لذت می برند، آنها می توانند به لحاظ شایستگی و اعتماد به نفس رشد کنند. برخی از این فعالیت ها عبارتند از پخت و پز، ساخت و ساز، دوختن، آواز خواندن، انجام فعالیت های هنری و ورزشی می باشد. و همچنین فعالیت هایی که شامل تعامل های چهره به چهره یا گروهی است که یادگیری اجتماعی را افزایش می دهد. اینها نا امیدی، افسردگی و احساس بی ارزش بودن را به حداقل می رساند.
از عهده مسائل بر آمدن. یاد دادن این که چگونه وضعیت های استرس زا را قبل از اینکه رخ دهند، مدیریت کنند، می تواند آنها را قادر سازد تا ابزارهای لازم برای مدیریت مشکلات را داشته باشند. به این امر به عنوان یک تمرین قبل از بازی نگاه کنید. اگر یک کودک تمارین تنفس عمیق و آرامش یافتن قبل از اینکه اضطراب شدید را تجربه کنند، یاد بگیرند، به احتمال زیاد می توانند اضطراب شدید را حینی که رخ می دهد، مدیریت کنند. نه اینکه آنها این کار را به نحو احسنت انجام دهند، بلکه مثل نگاه به فیلم بازی بعد از اتمام آن، آنها استرس را پس از وقوع بازنگری کرده و کارهای مهارتی را بهبود می بخشند.
رفاه فیزیکی. عادت های خود مراقبتی در اوایل زندگی اغاز می شود. این می تواند با استفاده از چکاپ های منظم، توجه به نیازهای پزشکی، ورزش دادن به بدن و دریافت استراحت کافی انجام شود. متاسفانه، بسیاری از والدین کودکان خود را ملزم به بسیاری از فعالیت های غیر ضروری می کنند که کودکان را خسته کرده و به لحاظ جسمی، رشدشان را تحت تاثیر قرار می دهد. یک بدن رو به رشد نیاز به تغذیه اضافی و استراحت برای رشد صحیح و کاهش استرس دارد.

منبع : کودک و نوجوان-تنظیم هیجانات کودک



:: برچسب‌ها: تنظیم هیجان کودک , رشد هیجانی کودک , هوش هیجانی مثبت ,
:: بازدید از این مطلب : 805
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 24 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

ویژگی های مربوط به ناتوانایی های یادگیری که ممکن است در یک وضعیت ساده و قابل تشخیص مخفی شده باشند

در اغلب مواقع، معلمان اولین کسانی هستند که متوجه اختلال یادگیری کودکان می شوند.

در برخی مواقع به راحتی می توان علائم را متوجه شد – برای مثال، کودکی که در خواندن پیشرفت ندارد.

یا یک کودکی که با وجود تلاش هایی که انجام می دهد، نمی تواند بر اساس جدول زمانی پیشرفت کند.

ولی علائم موجود همواره مشخص نمی باشند و اکثر کودکان به دلیل مشکل داشتن با مواردی که برای سایر کودکان آسان می باشد، خجالت می کشند و به همین دلیل سعی می کنند که مشکلاتشان را مخفی نگه دارند.

در اینجا یک سری از نشانه های مربوط به اختلال های یادگیری غیر مشهود در کودکان بیان می شوند که در کلاس درس وجود دارند.

استفاده نکردن کامل از توانایی ها
در صورتی که شما متوجه شوید که یک کودک می تواند در درس هایش موفق شود، ولی موفق نمی شود

– چه در یک درس خاص و چه در کل عملکرد مدرسه ای خودش – این وضعیت می تواند نشان دهنده یک اختلال یادگیری باشد.

این مورد در اغلب مواقع به عنوان یک تفاوت مابین توانایی و استعداد تعریف می شود.

در واقع یک شکافی است که بین مواردی که به نظر می رسد کودک می تواند قادر به انجام دادن آن باشد و مواردی که در واقعیت قادر به انجام دادن آن می باشد، وجود دارد.

چند مثال در رابطه با نحوه بروز این شکاف در کلاس درس عبارتند از:
یک دانش آموزی که مقاله های قابل توجهی می نویسد، ولی یک سری مشکلات جدی در انجام دادن تکالیف مبنایی و ساده ریاضیاتی دارد، یا بالعکس.
یک کودکی که عملکرد فوق العاده ای در پاسخ دادن به سوالات مطرح شده در کلاس درس دارد، ولی نمی تواند در امتحان کتبی نمره مناسبی به دست بیاورد.
یک دانش آموزش که هوش وی به صورت شخصی مشخص می باشد، ولی این هوش در کارت گزارش وی مشاهده نمی شود.

نداشتن سخت کوشی کافی
کودکانی که عملکردشان در مدرسه مطابق با انتظار نمی باشد، ممکن است که تنبل به نظر برسند یا اینگونه به نظر برسد که از خودشان کار نمی کشند، در حالی که ممکن است در واقعیت آنها دارای یک اختلال یادگیری باشند.

در رابطه با افراد بالغی که در آنها اختلال یادگیری وجود دارد، قبل از تشخیص این اختلال در آنها، به آنها گفته می شد که به اندازه کافی تلاش نمی کنند.

منبع : کودک و نوجوان-شناخت اختلال یادگیری در کلاس درس



:: برچسب‌ها: اختلال یادگیری , اختلال کودکان , شناخت اختلال ,
:: بازدید از این مطلب : 824
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 24 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

حق کپی رایت

یکی از دوستانی که ترم اول یا دوم کلاس زبان یکی از همین موسسات آموزشی بود، چند سال پیش متنی را برای ما ترجمه کرده بود که تا مدت‌ها باعث خنده و شادی ما شد. این دوست ما وسط یک متن جدی ادبی نوشته بود: «کپی از جناح راست». آن روزها درست مثل این روزها، همه چیز سیاسی بود و دوست ما فکر می‌کرد که حتما ادبیات هم سیاسی است و می‌توان در آن چپ و راست داشت. بعد که پرسیدیم قضیه چیست، برای آن که کم نیاورد گفت که ادبیات سوسیالیستی و از این جور چیزها. خلاصه این که از دوستمان خواستیم که متن اصلی‌اش را بیاورد و این که چه کلمه‌ای را به «کپی از جناح راست» ترجمه کرده. دیدیم که این عبارت را به جای Copyright آورده است. حالا بقیه خندیدن مال خودتان. فقط این که هر وقت این کلمه را می‌شنوم، یاد آن دوست بامزه‌ام می‌افتم. و اما حکایت ما.

کپی‌رایت چیست؟

وقتی شما چیزی می‌نویسی، بالاخره کمی رویش زحمت می‌کشی. حالا مجموعه حقوق انحصاری این اثر که به ناشر و نویسنده تعلق دارد، همان کپی‌رایت معروف است. در بیشتر حوزه‌های قضایی، حق نشر از آغاز پدیدآمدن یک اثر به آن تعلق می‌گیرد و نیازی به ثبت اثر نیست و دارندگان حق تکثیر برای کنترل تکثیر و دیگر بهره‌برداری‌ها از آثار خود برای زمان مشخصی حقوق قانونی و انحصاری دارند و بعد از آن اثر وارد مالکیت عمومی می‌شود. در نتیجه شما برای هرگونه استفاده و بهره‌برداری از این آثار باید از ناشر یا پدیدآورنده آن اثر اجازه بگیرید و اگر نیاز بود، حق مولف را بپردازی. به همین سادگی. البته در بعضی از مواقع، خود مولف قضیه را ساده می‌کند و طرف می‌نویسد که استفاده از مطلب با ذکر منبع مجاز است.

کپی‌رایت از کی شروع شد؟

دو دیدگاه در مورد آغاز حق کپی‌رایت در دنیا مطرح است. یک دیدگاه می‌گوید که امانوئل کانت بعد از آن‌که دید به نوشته‌هایش ناخنک می‌زنند، گفت که مولف هم حق دارد و نانش را آجر نکنید. حرف‌های کانت هم جواب داد و معاهده اولیه کپی‌رایت نوشته شد.مشاوره شغلی

دیدگاه دوم کار انگلیسی‌هاست. آن‌ها می‌خواهند نشان دهند که ملکه این کشور فرهنگی بوده و احتمالا شعر هم می‌گفته است. به این ترتیب می‌گویند که تاریخچه حق تکثیر با حقوق انحصاری با چاپ کتاب آغاز شد و اساسنامه آن در سال ۱۷۰۹ توسط ملکه بریتانیای کبیر امضا شده است. اصلا می‌گویند که اولین اساسنامه کپی‌رایت به ملکه انگلیس تعلق دارد.

در ابتدا حق تکثیر تنها شامل تکثیر کتاب‌ها می‌شد، اما با گذر زمان آثار موسیقی، عکاسی، سینما و کلا هر چیزی که مولف دارد، شامل این قانون شدند.

ایرانی‌ها چه رویایی در سر داشتند؟

تاریخچه قانون حق تکثیر در ایران مربوط می‌شود به قانون ثبت علائم تجاری که در سال ۱۳۰۴ تصویب شد. البته بعد از تصویب این قانون، بیش از ۴۰ سال طول کشید تا در سال ۱۳۴۸ قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان به عنوان بدنه اصلی حق تکثیر در ایران تصویب شود. شواهد و حکایت‌ها نشان از آن دارد که در ایران قانون حق تکثیر هیچ‌گاه به درستی اجرا نشده است. یعنی شما سراغ هر نویسنده مشهوری که بروی، کلی درد دل دارد که نوشته‌هایش را دزیده‌اند و با آن این سو و آن سو پز می‌دهند.

یک اتفاق هم در سال ۱۳۸۰ افتاد. ایران به کنوانسیون ثبت بین‌المللی علائم مادرید ملحق شد. اما هنوز برای پیوستن به قانون جهانی کپی‌رایت مردد بودیم و جالب است که هنوز هم مرددیم. در قانون حفاظت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان که در سال ۱۳۴۸ تصویب شد، همه ترجمه‌ها، نشریات و آثار صوتی مورد حمایت قرار گرفت. اما نکته آن‌جاست که هنوز مشخص نیست چه کسی از هنرمندان حمایت می‌کنند. و نکته جالب‌تر آن است که ایران از سال ۲۰۰۱ عضو سازمان جهانی مالکیت فکری است و تاکنون تعدادی از پیمان‌های مربوط به مالکیت فکری را پذیرفته است.حق کپی رایت

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مشاوره شغلی:حق کپی رایت



:: برچسب‌ها: حق کپی رایت , حق کپی رایت آموزشی , مشاور شغلی ,
:: بازدید از این مطلب : 719
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 23 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

پرورش کودک‌ با یاری غریزه و نه با مدد تئوری‌

مشاوره کودک:عوامل و مکانیسم‌های ذاتی عمیقی در پدران و مادران وجود دارد که آنان را در پرورش درست و مناسب فرزندانشان یادی می‌دهد و شگفت آنکه، آنها از وجود این عوامل عموما ناآگاهند.

بیگمان مهمترین این مکانیسم‌ها طریق خودبخود و بدون تاملی است که بوسیله آن والدین هر روز بی‌آنکه از خود بپرسند آیا تئوری پذیرفته شده در این زمینه چیست، و یا حتی دریابند که به طور آگاهانه خود کدام روش را درست می‌دانند، ده‌ها و صدها مشکل تربیت فرزند را یکباره و ناگهانی حل می‌کنند.

هنگامی که شما شاهد آن هستید که فرزندتان نسبت به کودک کوچک‌تر از خود خست بخرج می‌دهد، یا دروغ می‌گوید، و یا با اسباب بازی‌اش میز غذاخوری را خراش می‌دهد، حتی برای یک آن ناگزیر نیستند که بیاندیشید واکنش شما چه باید باشد. شما با چنان تاکیدی مخالفت خود را با این اعمال ابراز می‌دارید که بر ذهن کودک تاثیری دیرپا می‌گذارد.

و این شیوه‌ای است که والدین همیشه، در تمامی دنیا و در سراسر تاریخ، کودکان خویش را بار آورده‌اند. اگر چنین نبود تربیت کودک دریایی از شک و تردید پدید می‌آورد که موجب فرسودگی روحی والدین می‌شد و نیز باعث پرورش کودکان کج خلقی می‌گردید که دائما لجباری و گردنکشی می‌کردند.پرورش کودک

در اینجا، با مثال کوچک جالبی توجه شما را به این امر که پیش از این هم بدان اشاره کردم، جلب می‌نمایم که چگونه یک دختر از همان زمان طفولیت از مادر خویش چیزها را می‌آموزد و می‌کوشد که همچون او باشد. زمانی شاد بودم که یک دختر چهار سال و نیمه مانند یک سرپرست بزرگسال شستشوی عروسک را به یک دختر خجول سه ساله یاد می‌داد. لحن دستوراتش رئیس‌مآبانه، تشویق آمیز و پرشکوه و حاکی از اعتماد به نفس بود. چند بار تکرار کرد: «حالا تو او را بشوی عزیز» دختر سه ساله قدم پیش گذاشت و با کم دلی بهترین کوشش خود را بکار برد. دخرت چهارسال و نیمه به تندی کار او را قطع کرد، و با فروتنی و شکیبایی ظاهری گفت: «نه عزیز من، اینطوری نه، با دقت بیشتر نگاه کن به من» این دختر چهار سال و نیم، بی‌شک از مادرش، آموخته بود که نسبت به کودکان چه روش معینی باید برگزید و چگونه باید فرزند تربیت کرد. بدیهی است که آگاهی او در بیست و اندی سال بعد ویرا در پرورش فرزندانش یاری خواهد داد. در آن زمان لحن کلامش نیز همان خواهد بود که من آن روز شنیدم.

حتی کسان متخصصی چون روانشناسان و روانکاوان که با مطالعات و تجربیات خویش عقاید و مفاهیم جدیدی را در پرورش کودکان عرضه می‌دارند، اغلب خود در این را به همان شیوه عمل می‌کنند که از والدین خویش آموخته‌اند. اینان از اینکه گاه همان عقاید قیدی را- مانند آنچه درباره دست زدن به آلات تناسلی گفته شده- بی‌اراده بیان می‌کنند دچار تعجب می‌شوند. حتی اگر با خویشتن داری فرزند خود را از انجام عمل کودکی خود آنها زشت و ناپسند بوده است در درون احساس اضطراب و ناآرامی می‌کنند. نمی‌خواهم در زمینه این بحث تئوریک وارد شوم که آیا در برخورد با رفتارهای گوناگون کودک آرامش و سکوت بهتر است و یا نگرانی و نهیب. تنها مرادم آن است که با واکنش‌های آنی و خودبخود بسیاری از مسائل مربوط به تربیت کودک، هر روز و هر ساعت از میان برداشته می‌شود و این روش طبیعی، شیوه‌ای بس قابل اطمینان و اعتماد است.

به نظر من، مثلا، دلیل اینکه گروه بی‌شماری از پدران و مادران به شکلی سردرگم نمی‌دانند که تا چه حد و برای کدام برنامه‌ها به فرزندانشان اجازه دهند که به تماشای تلویزیون بپردازند- پدران و مادرانی که در وضع مقررات دیگر تربیت فرزند با اعتماد کامل عمل می‌کنند و دچار سرگردانی نمی‌شوند- این است که زمانی که این والدین خود کودک بودند تلویزیون وجود نداشت. آنان هرگز از پدر و مادر خویش سطح معین، روش خاص و اتخاذ مقرراتی روشن را در این کار فرا نگرفته‌اند.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مشاوره کودک : پرورش کودک‌



:: برچسب‌ها: پرورش کودک‌ , مشاور کودک , مشاور خوب کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 737
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 23 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

با بیزاری نوجوانان از مدرسه رفتن چه کنیم؟

آیا نوجوان شما مدام می گوید که از مدرسه رفتن متنفر است؟

آیا در مورد معلم ها، همکلاسی ها و بی فایده بودن درس ها غر می زند؟

آیا افرادی که در مدرسه هستند را دورو می داند، و نمی‌تواند دوست خوب پیدا کند؟ اگر اینچنین است، به عنوان والدین احساس نگرانی و خستگی دارید. شما می خواهید که به فرزند خود کمک کنید، اما هر چقدر سعی می‌کنید موفق نمی شوید.

در مورد بیزاری نوجوانان از مدرسه نگران نباشید!
کسانی که با نوجوانان کار کرده اند حتما می دانند که تنفر از مدرسه در این سن طبیعی است.

با اینحال، موضوعی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. راهبردهای کاربردی بسیاری وجود دارند، که می توانید در این موقعیت استفاده کنید. در این مقاله 15 روش برای شما در این موقعیت ارائه شده اند.

تصور نکنید نوجوان لجباز شده یا سرکشی می کند.
از زمانی که کودکان وراد دوره نوجوانی می شوند، به دنبال خودمختاری هستند. آنها همچنین در حال شکل دهی هویت خود هستند، و در کنار همه اینها مغز و بدن به سمت تغییرات شگرف می روند.

به همین دلیل است که رفتارهای نوجوان سرکشانه می شوند.

اما تصور نکنید که این تنها دلیل است که نوجوان را از مدرسه رفتن متنفر می کند. اکثر اوقات، موضوعات دیگری نیز درگیر هستند، مانند احساس سرکوب شدن، مشکل با انجام تکالیف مدرسه، زورگویی از سوی بچه های دیگر، و ترس از امتحان.

با بیزاری نوجوانان از مدرسه رفتن چه کنیم؟
به این فکر کنید که چه عاملی باعث شده نوجوان این حس را داشته باشد؟
این سوالات را از خود بپرسید؟

آیا مدام به نوجوان خود غر می زنم؟
آیا همیشه در مورد مسائل مدرسه با او صحبت می کنم؟
آیا سرگرمی های کودک را هدر دادن وقت می دانم؟
آیا نوجوانم را با دوستانش، خواهربرادرها یا بچه های فامیل مقایسه می کنم؟
آیا من تاکید بیش از حد روی انجام تکالیف مدرسه داشته ام؟
آیا بدون سوال کردن از نوجوان او را در کلاسی ثبت نام کرده ام؟
هیچ کدام از دلایل بالا به تنهایی عامل ایجاد نفرت از مدرسه در کودک نیستند.

اما در ترکیب با یکدیگر، احتمالا باعث اختلاف شدید بین شما و نوجوان خواهند شد. که در طول زمان، با نفرت از مدرسه متداعی می شوند.

هنگام گوش دادن به نوجوان از تکنیک های گوش دادن فعال استفاده کنید.

منبع : کودک و نوجوان-با بیزاری نوجوانان از مدرسه رفتن چه کنیم؟



:: برچسب‌ها: بیزاری نوجوانان از مدرسه , بیزاری از مدرسه , نفرت از مدرسه ,
:: بازدید از این مطلب : 849
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 23 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

خلق نیک‌خویی در کودکان

مشاوره کودکان:زمانی که دانشجوی دانشکده بودم، همسر آینده‌ام جین، روزی به من گفت که روانشناسان معتقدند که شخصیت کودک تا سن سه سالگی او به خوبی شکل می‌گیرد. و من بی‌درنگ گفتم «این مسخره است» – پاسخ من نه بدان سبب بود که در این زمینه چیزی می‌دانستم، بلکه به این علت بود که نمی‌خواستم مفهومی ضمنی را که بر مبنای آن یک فرد نمی‌تواند پس از سه سالگی در حدی که بخواهد تغییر روحیه دهد بپذیرم. جین برای مدتی به عنوان دستیار پاره وقت داوطلبانه در کلینیک اطفال یک روانشناس کار کرده بود که در نتیجه او درباره تئوری رشد کودک بسیار بیشتر از من می‌دانست. تنها مفاهیمی که در اینباره در ذهن داشتم ناشی از پیشداوری‌های شخصی خودم بود. درس روانشناسی که در دانشکده می‌خواندم بیشتر از مقوله اعصاب و انعکاس‌ها و چگونگی یادگیری موش‌های صحرایی بحث می‌کرد- و این یکی از کسل ‌ننده‌ترین درس‌هایی بود که خواندم.

گاهگاه از مادری نامه‌ای دریافت می‌دارم که در آن نگرانی خود را از اینکه فرزند دوساله‌اش مشکلی در غذا خوردن یا توالت رفتن دارد، یا بسیار متکی به والدین است، و یا بیش از اندازه درخواست و تقاضا دارد ابراز می‌دارد. و مادر مضطرب گمان می‌کند که کودک او برای همیشه به همین حال خواهد ماند و او در تربیت فرزند دچار خطایی نابخشودنی شده است. شخصیت چه هنگام شکل می‌پذیرد و آیا پس از آن می‌توان کاری برای تغییرش انجام داد؟ فکر نمی‌کنم که ما هنوز پاسخ‌های دقیق و قطعی بدینگونه پرسش‌ها را بدانیم، با این همه می‌توانیم بوسیله چند تعمیم قابل قبول این نکته ابهام‌آمیز را تا حدی روشن کنیم.

در ابتدا بگویم که من از جمله کسانی هستم که معتقدند خوی ذاتی موجب تفاوت‌هایی در افراد می‌شود. مرادم از خوی، صفات خاص اجتماعی – خوب یا بد- چون شهامت، نادرستی، عقل معاش یا میخوارگی که مردم در سالیان گذشته اغلب آنها را به وراثت نسبت می‌دادند نیست (جالب آنکه وقتی این صفات و خصوصیات بد بودند مادران، خانواده پدر را سرزنش می‌کردند، و برعکس ویژگی‌های خوب را از خانواده خود می‌دانستند. و همین تصور را پدران نیز داشتند!) مقصودم از خوی ذاتی پرجنب و جوش بودن یا آرام بودن، پرخاشگری یا اغماض، توازن یا عدم ثبات حسی، خونسردی یا حساسیت، گستاخی یا محتاطی، و خودسری یا فروتنی است. مسلم است که هریک از این تمایلات و ویژگی‌ها نیز به وسیله تجربیات زندگی می‌تواند قدرت بیشتری پیدا کند.

والدین اینگونه تفاوت‌ها را در طبع و خوی فرزندان، بوضوع می‌توانند در دوقلوها در برابر دشواری‌ها و خطرات و در مقابل مردم دیگر بکلی با هم متفاوت است.

رشد شخصیتدر چهار یا پنج ماه نخستین زندگی نسبتا بر ما روشن نیست. در واقع رفتار و حرکات سه ماه نخست طفل گویای آن است که وی از آنچه پیرامون او می‌گذرد بی‌خبر است. نگاهش با ابهام و تعجب به اینسو و آنسو می‌رود. گویی می‌خواهد بگوید: «من کجا هستم؟ این زندگی چیست؟» با این همه از دو ماهگی به بعد، بنظر می‌رسد که مادر خود را می‌شناسد و بیش از دیگران به او خیره می‌شود و بدینسان چیزهایی از وی می‌اموزد. در سه ماهگی با دقت بیشتر به کسانی که در برابر آنها قرار می‌گیرد می‌نگرد در این هنگام از دیدن مردم اطراف خود بی‌آنکه متوجه باشد آنها از خویشان و دوستانند یا افراد غریبه لذت می‌برد. اما بتدریج شناخت آنها از بیگانگان واضح‌تر می‌شود و در مقابل آنها ناآرام می‌گردد.

مشاوره کودکان:دوران پنج ماهگی تا یک سالگی و یا یک سال و نیمگی در ایجاد گرایش‌های اساسی نسبت به زندگی، شاید مهمترین مرحله باشد. منظور از این گرایش‌ها نه خصوصیات ناشی از آرزوها و جاه‌طلبی‌های دوران بزرگسالی، بلکه پایه و بنیان احساس کودکان نسبت به مردم دیگر و خودشان است. کودکان در این ایام خود را افرادی جدا می‌یابند و در داشتن استقلالی هر اندازه اندک اصرار می‌ورزند- می‌خواهند که خودشان شیشه شیر را به دست گیرند و دقایق متوالی در بغل نباشند: مهمتر از این، از نظر گاه ما، آنان نخستین علایق واقعی خود را نسبت به پدر و مادر نسبت به اینکه کدامیک بیشتر از آنها مواظبت و مراقبت کند بروز می‌دهند. نه‌تنها این قاطع‌ترین رابطه‌ای است که تا این زمان داشته‌اند، بلکه همین خود پرنفوذترین مرحله زندگی آنان است. اگر پدر یا مادری که بیشتر بدانان نزدیک است ناگهان آنها را رها کند و نزد شخص ناآشنایی بگذارد، آشکارا ناراحت می‌شوند و بازگشت پدر یا مادر را طلب می‌کنند. در این دوران والدین آنها را به دنیای مردم دیگر، به دنیای چیزهای دیگر، و شاید بتوان گفت، به خود آنها می‌شناساند. اگر پدران و مادران افرادی گرم و با محبت باشند، کودکان بعدا همین کیفیت را از مردم دیگر انتظار خواهند داشت. محبت و علاقه پدر یا مادر بذر دوستی و دلبستگی را در دل آنها می‌نشاند. واقعیتی که آنها را افرادی خونگرم و با محبت بار می‌آورد و انتظار دوستی و علاقه را از دیگران در آنها به وجود می‌آورد، انگیزه‌ای قوی برای پدید آوردن رفاقت و محبت در مردمی که طی زندگی خویش با آنها سروکار خواهند داشت، در آنان ایجاد می‌کند.خلق نیک‌خویی در کودکان

از طرف دیگر، هرگاه پدر یا مادر آنها به سبب تربیت نادرست طبعی سرد و اندیشه‌ای ظنین آمیز داشته باشد، کودکان نیز در همین جهت پیشرفت روانی خواهند داشت. آنها انتظار دارند که سایر مردم دنیا سرد باشند و از این رو به جنبه‌های مفنی دیده خواهند دوخت. کودکان، در زمینه شناخت مفاهیمی درباره خودشان در این مرحله بدین فرض توسل می‌جویند که آنها اساسا یا مورد توجه دیگرانند یا دیگران از آنها نفرت دارند و در این موقع پایه خوش‌بینی یا بدبینی در روان آنها پدید می‌آید.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مشاوره کودکان:خلق نیک‌خویی در کودکان



:: برچسب‌ها: خلق نیک‌خویی در کودکان , نیک‌خویی در کودکان , پرخاشگری کودکان ,
:: بازدید از این مطلب : 909
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

رو به آینه زل زده‌ام و گیر و گرفتار مانده‌ام که چه کنم و چه نکنم.

دستم را زده‌ام زیر چانه‌ام و خودم را نگاه می‌کنم و می‌پرسم:

از خیرش بگذرم؟

سرم را می‌اندازم پایین و نگاه می‌کنم به میز به هم ریخته کنار آینه و دو سه پیکسلی که نمی‌دانم آنجا چه می‌کنند برمی‌دارم و نگاه می‌کنم و از خودم می‌پرسم:

نکند اشتباه فکر می‌کنم؟

از روی صندلی بلند می‌شوم و روی زمین ولو می‌شوم و به آدمی فکر می‌کنم که عکس‌العملم را در مقابلش نمی‌دانم، از یک طرف حامل پیغام «غلط‌ کردم» است

و از طرف دیگر من مردد مانده‌ام که راه را باز کنم یا همین‌جور بسته نگهش دارم مبادا خودم به غلط‌کردن بیفتم.

احتمالا گه‌گیجه که می‌گویند برای چنین وقت‌هایی است.

اتاق نامرتب است، من بی‌حوصله‌ام و درگیر سوال‌های فلسفی که آیا آری یا آیا نه،

کم مانده انگشت‌های اشاره‌ام را بیاورم بالا و جلوی چشمم بگیرم و چشم‌ها را ببندم و ببینم به هم می‌رسند یا کج می‌روند.

و تصمیم زندگی‌ام را این‌جور بگیرم. معمولا هم اصلی‌ترین موجواتی که وقت حضور در اتاق و درگیری‌های زندگی را نمی‌دانند،

پدران هستند که در هر شرایطی به محض ورود به اتاق نگاهی می‌اندازند به این طرف و آن طرف و احتمالا وقتی چشمشان روی کاغذهای روی زمین ثابت ماند، می‌گویند:

چه جوری اینجا زندگی می‌کنی؟

حالا یک مودب‌تر یا بی‌ادبانه‌تر.

اما دقیقا در چنین شرایطی بود که جناب پدر وارد اتاق شد و نگاهی به دور و بر انداخت و گفت:

«ببین، جلوی ضرر رو هر جا بگیری منفعته، پاشو و این دفتر دستک‌هات رو جمع کن، بدتر می‌شه!»

خنده‌ام گرفته و تا بلند شوم و کتابی که می‌خواهد دستش بدهم و در را پشت سرش ببندم.

و با خودم فکر کنم که چه شانسی آوردم درباره گم شدن شتر با بارش توی اتاق حرفی نشنیده‌ام،

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-جمله‌های ماندگار



:: برچسب‌ها: جمله‌های ماندگار , دیالوگ های ماندگار , ارزش های ماندگار , کتاب های ماندگار ,
:: بازدید از این مطلب : 1047
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

رفتار های ناهنجار نوجوانان و روش های پیشگیری و درمان آن ها:

نوجوانان؛ بیشتر از لحاظ عاطفی برای خود مشکل ایجاد می کنند تا برای دیگران. در بین دختران و پسران، از لحاظ رغبت ها و مشکلات، در دوران نوجوانی، تفاوت های نسبتا رایجی وجود دارد. به دلیل آن که سن بلوغ دختران زودتر فرا می رسد، مشکلاتشان نسبت به پسران بیشتر می باشد. دختران بیشتر به سازگار شدن در مدرسه، خانواده و جامعه توجه بیشتر دارند ، درصورتی که مسائل مالی وبرنامه ریزی های شغلی توجه پسران به خود جلب می کند. هر دو گروه به شکل فزاینده ای با مسائل عاطفی مواجه می باشند. بزرگترین مشکل آن می باشد که فرد در کنار آمدن با مسائل دوران کودکی نیز موفق نبوده است.

مقالات مرتبط:

نیازهای نوجوانان

مدیریت رفتارهای پرخطر نوجوانان

تحقیق کامل و گسترده ای در مرکز پژوهش های فرهنگی صورت گرفته است، تحقیقی کامل در مورد مسائل و مشکلات رفتاری نوجوانان ایران در مراکز پژوهش فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تحت نظر نویسنده و با همکاری تعدادی از اساتید دانشگاه انجام گرفته است. که در مرحله ی اول این تحقیق؛ در سطح نوجوانان تهران به اتمام رسیده است، و نتایج و یافته های آن کامل چاپ شده است (1361-1359).

فهرستی از مسائل و مشکلات رفتاری تقریبا 4000 نوجوان ایرانی، به ترتیب درصدی آن ها و با تفکیک جنسیت (دختر و پسر)، سن آن ها (کلاس اول، دوم و سوم راهنمایی) و منطقه ی جغرافیایی (شمال، جنوب، شرق، غرب، مرکز تهران)، گرد آوری شده است که تا حدودی مؤید طبقه بندی زیر می باشد.

در این تحقیق، مسائل رفتاری نوجوانان در 9 دسته طبقه بندی شده است: مشکلات سیاسی، اجتماعی، جسمانی، جنسی، مذهبی، خانوادگی، تحصیلی و شخصیتی و عاطفی. که در زیر به بخشی از مهمترین مشکلات شخصیتی که طبق یافته های این تحقیق، مبتلا به درصد قابل ملاحظه ای از نوجوانان می باشد، اشاره می شود :

عصبانیت 57 درصد ( کل ) 55 درصد ( پسران ) 59 درصد ( دختران )
زود رنجی 56 درصد ( کل ) 51 درصد ( پسران ) 61 درصد ( دختران )
افسردگی 53 درصد ( کل ) 46 درصد ( پسران) 60 درصد ( دختران )
کم روئی 52 درصد ( کل ) 52 درصد ( پسران ) 52 درصد ( دختران )
نگرانی و اضطراب 50 درصد ( کل ) 44 درصد ( پسران ) 56 درصد ( دختران )
ترس 30 درصد ( کل ) 29 درصد ( پسرا ) 30 درصد ( دختران )

در این قسمت تلاش بر آن است که، با توجه به طبقه بندی بالا و نتایج به دست آمده از تحقیق یاد شده، هر کدام از مشکلات نوجوانان به تفصیل مورد بررسی قرار بگیرد و در نهایت راه حل هایی عملی و امکان پذیر برای هر کدام از آن ها پیشنهاد شود.

مهمترین این مشکلات عبارتند از:ترس، نگرانی، احساس حقارت، عصبانیت، ناکامی، تعارض و اضطراب. در این مقاله به چند نابهنجاری اشاره می کنیم. در مقالات بعدی نیز بیشتر صحبت خواهیم کرد.

ترس:

همه ی افراد، حتی شجاع ترین افراد هم هر از چند گاهی دچار ترس می شوند. ترس بر اثر محرک ناگهانی و شدیدی که در محیط به وجود می آید، ظاهر می شود. اکثر روان شناسان، اصطلاح ترس و اضطراب را تا حدودی مترادف می دانند، با این حال بین این دو تفاوت کلی نیز وجود دارد. معمولا؛ ترس معلول عوامل خاصی است که بر اساس این عوامل می توان ترس را به سه دسته ی کلی تقسیم بندی کرد:

ترس از اشیاء، پدیده ها و حیوانات؛ مانند ترس از مار، خفاش، عقرب، سگ، طوفان، سیل، صدای مهیب، ارتفاع، آتش،دریا، هواپیما و… .
ترسیدن از روابط اجتماعی: این ترس شامل موارد زیر می باشد:
الف) ملاقات با مردم، همراه بودن با افراد قوی، مهم، باهوش، بسیار شوخ طبع و احتمالا اهل گوشه و کنایه زدن، ظالم و… .

ب) سخنرانی در جمعی بزرگ .

ج) بودن با جنس مخالف.

د) شرکت کردن در جمع هایی که اکثرا شامل بزرگسالان می باشد.

منبع : کودک و نوجوان-رفتارهای نابهنجار در نوجوانان



:: برچسب‌ها: نابهنجاری های نوجوانی , اختلالات نوجوانی , ترس و نگرانی نوجوان ,
:: بازدید از این مطلب : 785
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

گشتی در دفترخانه‌های طلاق

یک مهر طلاق و همه چیز تمام. شاید هم خیلی قبل‌تر از ضرب مهر دیگری چیزی نبوده. فقط نفسی که بیاید و برود و تحمل گذر ثانیه‌هایی که انگار سنگ به پایشان بسته شده. دیگر نمی‌خواهمش، همین و بس. هرچند دفترخانه با دفترخانه فرق دارد، اما طلاق‌های توافقی بیشتر از این حرف‌هاست. معمولا هم زن متقاضی این نوع طلاق‌هاست. نه این‌که مردها دلشان زده نمی‌شود و نسبت به همسر بی‌میل. نه، مردان محدودیتی برای چند همسری ندارند. هرچند، هر چه که به مناطق متوسط به پایین که نزدیک می‌شویم، سازگاری زنان و تحمل شرایط بیشتر می‌شود و دلیلش فقط بی‌کاری و وابستگی مالی زنان به همسرانشان است. مگر این‌که مرد بزند به رگ بی‌خیالی و همین آب باریکه را هم یا اصلا نیاورد و یا همه را خرج اعتیادش کند و گشنگی‌اش بماند برای زن و بچه. با این‌که هر دفترخانه از تمام نقاط شهر مراجع دارد، اما می‌شود تخمین زد که هر کس برای رها شدن از بند زندگی مشترک دلیلی که می‌تراشد با کلاس و درجه و سطحش و… بی‌ربط نیست. طلاق‌ توافقی در محله‌هایی که هنوز سنتی‌ترند به اندازه منطقه‌هایی که قبح دلزده‌شدن از همسر و انتخاب دیگری ریخته، نیست.

اعتیاد و بی‌کاری هم در بین مرفهین به چشم نمی‌آید. طرف آن‌قدر دارد که خرج زندگی که هیچ، هزینه اعتیاد خودش و رفیق‌های معتادتر از خودش را هم می‌دهد. «دیگه ازش سیر شدم» محکم‌ترین دلیل زن و شوهرهایی است که غصه نان ندارند، فکر کرایه خانه و مدرسه هم ندارند و خلاصه دلشان نگران نیست یا دل نگران کسی نیستند و دغدغه دست‌های خالی کسی را ندارند. ربطی هم به مهریه زیاد و کم ندارد، که مثلا آنی که مهریه‌اش کم است خیلی راحت بگوید: «برو خونه بابات» اتفاقا آقای دفترخانه‌دار که می‌گفت جدیدا مهرهای کم در حد یک شاخه گل سرخ به نیت خدای یکتا، زیاد شده است. بعضی‌ها هم هستند که از آن جلب‌های روزگارند و برای خلاصی دردانه پسر از سربازی و فرستادنش به فرنگ حاضرند تن به طلاق بدهند که بشوند واجد شرایط معافیت پسر جان. بعد که خر محترم از پل گذشت، برمی‌گردند برای ثبت عقد. فکر کنید که عده‌ای حاضرند سه سال طلاق گرفته باشند برای یک معافیت سربازی! حتما ارزشش را دارد خب.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-گشتی در دفترخانه‌های طلاق



:: برچسب‌ها: گشتی در دفترخانه‌های طلاق , طلاق‌ توافقی , مشاور طلاق ,
:: بازدید از این مطلب : 957
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

داستان‌های واقعی اجتماع : اعتیاد

راننده اورژانس اجتماعی ما را مستقیم به کوچه‌ای می‌برد که منزل موردنظر در آن قرار دارد و ما باید جایی پیاده شویم که نزدیک محل اعلام شده نباشد، بچه‌های اورژانس فکر آبروی ساکنان خانه را می‌کنند مبادا میان همسایه‌ها برایشان حرف در بیاید که فلانی‌ها…
پیرمردی با چهره مهربان در آپارتمان را باز می‌کند. به قیافه‌اش نمی‌آید اهل آزار و اذیت کودکان باشد. سماوات اسم امیرسام را می‌برد و پیرمرد تایید می‌کند که کودک در خانه است و اجازه ورود می‌دهد. پدر و مادر کودک هم در خانه هستند. اعتیاد در چهره هر دوشان پیداست و معلوم می‌شود دلیل تماس چه بوده. پدر رفت لباس مرتب‌تری بپوشد، اما فریده مادر پسرک همان‌طور با لباس خانه، جلوی ما نشست و به سوالات مددکار و روان‌شناس تیم جواب داد.
سن و سالش حدود ۳۰ است و سه سال پیش در خیابان با همسرش آشنا شده. از همان اول می‌دانسته شوهرش معتاد است و تصمیم می‌گیرد انگیزه‌ای شود تا شوهرش اعتیاد را ترک کند که پدرش را از دست می‌دهد و در همین ناراحتی‌ها، برای رسیدن به آرامش، به مصرف مواد گرایش پیدا می‌کند. چند باری تفریحی استفاده می‌کند تا این‌که گرفتار می‌شود. یک سال و نیم هم شیشه مصرف کرده و بعد ترک می‌کند، تا دو هفته پیش که به قول خودش «مثل سگ» متادون را هم ترک کرده. سه ماه و نیم از بارداری‌اش گذشته بوده و او تازه متوجه بچه می‌شود، اما پزشکش به او اجازه نمی‌دهد که متادون را کنار بگذارد.


پسرش حدود دو ماه پیش، معتاد متولد شد و دو هفته برای ترک در بیمارستان مفید بستری بوده. بعد از مرخصی، عمه‌اش او را می‌برد که پیش خودش از او نگه‌داری کند و خیالش راحت باشد که نوزاد سالم می‌ماند. پدر هم تحت نظر پزشک ترک کرده و متادون مصرف می‌کند.
خواهرهای آقا با ازدواج او و فریده مخالف بودند، بعد از ازدواج آنها و معتاد شدن فریده دیگر نور علی نور می‌شود و بهانه حسابی دست خواهرها می‌افتد و آنها هم چندین بار به خانه آنها می‌آیند تا او را از خانه برادرشان بیرون کنند، اما برادر با این‌که معتاد است، هنوز هوش و حواسش را از دست نداده و همسرش را دوست دارد و می‌گوید به هیچ قیمتی از او جدا نمی‌شود. حالا که بچه آمده هر دو انگیزه بیشتری برای ساختن زندگی سالم پیدا کرده‌اند، این را فریده می‌گوید و پسرش را با قربان صدقه بغل می‌گیرد و اضافه می‌کند که اگر امیرسام نباشد، باز برمی‌گردد به مواد.

پشت در پشت، میراث شیشه
پرونده دیگری که تیم سیار اورژانس اجتماعی برای بررسی آن رفت، در منطقه‌ای در جنوب پایتخت بود. طبق معمول تیم در خیابان اصلی و دور از منزل مورد نظر پیاده شد و در کوچه‌ها به دنبال پلاک موردنظر گشت.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-داستان‌های واقعی اجتماع : اعتیاد



:: برچسب‌ها: اعتیاد , ترک اعتیاد , داستان‌های واقعی اجتماع , اعتیاد و بیماریهای مقاربتی ,
:: بازدید از این مطلب : 873
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

قبل از فکر کردن در مورد اختلالات هیجانی کودک، بهتر است از خود بپرسید: کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟ آیا هیچ گاه به شدت احساس نگرانی یا ناراحتی شدید هیجانی نکرده ام؟ به احتمال زیاد پاسخ مثبت است!

همه ما این قبیل هیجان ها را تجربه کرده ایم و این تجربه ها به تنهایی دلیل کافی برای دادن این حکم نیست که نابهنجاری یا نقص در شخصیت و منش وجود دارد. کودکان نیز ترس و اضطراب-همان چالش های هیجانی طبیعی- دارند و این ترس و اضطراب تنها زمانی که شدید، مزمن،ممتد و مزاحم باشد علامتی از اختلال روانشناختی است.

طی پنجاه سال گذشته، یافته های پژوهشی همگی نشان میدهند که ترس و اضطراب در کودکی امری معمول و شایع است (جرسیلد و هولمز، 1935، لاپاس ومونک، 1958، مک فارلن، آلن و هانزیک، 1954، اولندایک و کینگ، 1991، به نقل از کندال، 1389). تحقیقات قدیمی تر مثل تحقیق جرسیلد و هولمز (1935) شیوع ترس و اضطراب را به خوبی اثبات کرد. در ان زمان پژوهش ها نشان دادند که ممکن است کودکان و نوجوانان 9 تا 13، نوعی ترس شدید با نگرانی جدی تجربه کنند. به نظر می رسد پیچیدگی های ترس کودکان با رسیدن به 8 سالگی که همراه تحول شناختی کودک و افزایش توانایی او برای استدلال و توسعه پیام های منفی ممکن و نتایج در اینده می باشد افزایش می یابد. هم چنین منابع اولیه ترس و اضطراب با مراحل تحولی در زندگی تغییر می یابد. باید توجه داشت همراه با تحول میزان ترس های گزارش شده کودکان کاسته می شود و کانون ترس تغییر می یابد.

همراه با جریان رشد نوع ترس ها نیز تغییر می کند، یعنی در سنین متفاوت ترس های متفاوتی مطرح می شود. مثلا کودکان 8 ماهه تا 2ساله از جداشدن از مراقبان خود می ترسند، اما این ترس بین 1 تا 2 سالگی کاهش می یابد. بین 2 تا 4 سالگی از شدت دلبستگی کاسته می شود وترس های دیگری مانند ترس از حیوانات وتاریکی ظاهر می شود. بین 4 تا 6 سالگی، قدرت تصور و تصویرسازی کودک رشد می کند و تصویرهایی از ارواح، هیولاهای نیمه انسان-نیمه حیوان و صداهای غیرقابل توضیح در شب را می سازد. بعد از6 سالگی کودک احتمالا بیشتر از آسیب، مرگ یا بلایای طبیعی می ترسد. هم نوجوانان سفیدپوست و هم نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار ترس هایی مشابه درباره صدمه دیدن خود یا دیگران ابراز می کنند، کودک با نزدیک شدن به دوران نوجوانی،ممکن است از پذیرفته نشدن در گروه بزرگسالان بترسد.

جدول: ترس ها و اضطراب های مرتبط با سطوح سنی مختلف در کودکان

سن کانون ترس یا اضطراب
0-6 ماهگی عدم حمایت، صدای بلند، محرک های حسی شدید
6-9 ماهگی غریبه ها، محرک های ناگهانی یا غیر قابل انتظار (مثل صداها)
1 سالگی جدایی از فردی که از کودک مراقب می کند، آسیب دیدن، توالت رفتن و غریبه ها
3 سالگی حیوانات، ماسک ها، تنها ماندن، جدایی از والدین
4 سالگی تاریکی، حیوانات و سر و صدا
5 سالگی حیوانات، افراد بد، تاریکی و جدایی از والدین
6 سالگی غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، صدمات جسمی، رعد و برق و تندر، جدایی از والدین (برای مثال هنگام رفتن به مدرسه)
7-8 سالگی غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، (مثلا انهایی که در کتاب ها و فیلم ها هستند) وقایع غیر عادی موجود در رسانه ها و فیلم ها، (مانند جنگ و بمب گذاری و انفجارها)، تنها ماندن، صدمات و اسیب ها.
منبع: آلن دیک، 1983

محیط اجتماعی در پهنه زندگی چالش های متفاوتی را پیش روی ما می گذارد که مستلزم رشد مهارت ها، باورها یا احساسات جدید است. طی دوران کودکی ترس ها و اضطراب ها این قبیل چالش ها را به وجود می آورند. کودکان با فراگیری روش های مقابله با موقعیت های اضطراب زا و ترس آور این دوران، نحوه کنار آمدن با ترس ها و اضطراب های زندگی آتی را می آموزند. برای مثال اذعان به ترس، رویارویی و سپس مقابله با آن، و در نهایت نترسیدن در واقع توالی رشد کودک است تا در آینده برای مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد.

بر اساس متون و ادبیات تحولی، بسیار معقول است که کودکان و نوجوانان نسبت به تجربه ترس ها و اضطراب های مختلف در مراحل مختلف تحول خود اسیب پذیرتر باشند. با وجود این، چه چیزی واکنش و ترس و اضطراب بهنجار را از اضطراب هراس بالینی جدا می سازد؟ متخصصان بالینی دستورالعمل هایی را برای متمایز کردن واکنش ترس طبیعی از شرایط اضطرابی که از نظر شدت، فراوانی، محتوا، دفعات و نشانه های اضطرابی با همتایان بهنجار خود متفاوت هستند تهیه کرده اند (کندال، 2000).

منبع : کودک و نوجوان-کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟



:: برچسب‌ها: کودک مضطرب , مشاوره کودک , روانشناسی کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 856
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

خیانت، پر ضررترین عمل در یک رابطه است که نه تنها باعث خسارت های غیرقابل جبران به زن و مرد می‌شود، بلکه اعتماد و اطمینان کسی که مورد خیانت قرار گرفته شده را نیز نسبت به افراد دیگر از بین خواهد برد. در حالت عادی نارضایتی از مسائل متفاوت در یک رابطه باعث بی وفایی می‌شود، ولی در کل هیچ بهانه ای برای این عمل ناپسند پذیرفته نیست و باید از آن اجتناب کرد.
خوشبختانه در جامعه‌ی ما به‌دلیل فرهنگ و آداب و رسوم کامل و با اصالت ایرانی، تعداد زنانی که به شوهران خود خیانت می‌کنند، بسیار اندک است. در زیر برخی از دلائل بی وفایی زنان را می‌خوانید.

کنجکاوی و حسادت
به‌نظر می‌رسد بی ارزش ترین علت برای انجام خیانت، حس ماجراجوئی و ظهور کردن احساس‌ها بر اثر حسادت نسبت به شوهران زنان دیگر می‌باشد. این نوع سبب ها به طور معمول در زنانی که به نوعی دارای مشکل‌ها و کمبودهای روحی در زندگی می‌باشند، دیده شده و خوشبختانه دارای تعداد بسیار محدود است.

ارضاء نشدن جنسی
مشکل برطرف نشدن نیاز جنسی هم از جمله مواردی است که گاهی توسل به پدیده‌ی زشت و بد خیانت را در برخی زنان باعث می‌شود. امروزه با پیشرفت علوم مختلف پزشکی، بسیاری از مشکل‌ها و نقص های جنسی چه در مردان و چه در زنان به‌راحتی قابل درمان شده است.

مادیات و وضع اقتصادی
با نهایت تأسف، بعضی از زنان به علت این که شوهر آنها دارای وضعیت مالی مناسب نیست و به مقدار نیاز به آنها پول پرداخت نمی‌کند، فقط و فقط به‌خاطر پول (و نه لذت) برآورده شدن نیازهای مادی خود، متاسفانه طرف دیگری کشیده می‌شوند که این بسیار نمودار زشت و کریهی دارد چرا که با کمی سعی و تلاش می‌توان به آسانی به خواسته‌های منطقی مادی زندگی دست یافت.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-ده دلیل بی وفایی و خیانت کردن زنان



:: برچسب‌ها: خیانت کردن زنان , دلیل خیانت زنان , بی وفایی زنان ,
:: بازدید از این مطلب : 835
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 19 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

وفادار بودن برای مرد سخت نیست ‏بلکه غیر ممکن است! یک زن برای یک مرد آفریده شده اما یک مرد برای زندگی با تمام زنها»! این نظریه از آن هانری دومنترلان فرانسوی است. او در ادامه می گوید:« مرد اگر به تاریکی می‏رود و به زنش خیانت می‏کند مقصر خودش نیست؛ مقصر خلقت و طبیعت است که همه موارد خیانت را در او مهیا کرده است.

نظر فلاسفه در مورد وفاداری مرد
“دومنترلان معتقد است که مردان بعد از دو سال زندگی مشترک با همسرشان نمی توانند به همسر خود وفادار بمانند. از نظر این دانشمند، زنان به دلیل ذات متفاوتشان می توانند با خیانت همسرشان کنار بیایند و برای این ادعا زنان فرانسوی را مثال می زند و می گوید:« در فرانسه اگر شوهری مرتکب بی وفایی‏ شود زنش احساس نارضایتی نمی‏کند یا عصبانی نمی‏شود؛ زیرا با خودش صحبت می کند که او فقط تنش را با خودش پیش دیگری برده نه روح و احساساتش را، روح و احساساتش برای من است».

▪ دکتر راسل لی ، استاد زیست شناسی نیز اعتقاد دارد که قانع بودن مرد به یک زن ازنظر کمیت خیانت به نسل بشر است؛ زیرااکتفا کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می کند ولی نسل در چند همسری توانا و قدرتمند می شود.

▪ ویل دورانت، طبیعت مرد را ذاتا چند همسری می داند و می گوید:« فقط نیرومندترین قیود اخلاقی، میزان مناسبی از فقر، کار سخت و نظارت دائمی همسر می تواند تک همسری را به مرد تحمیل کند»

آیا مردان خیانت کارند.

برخی پزشکان هم «پولیگام‏» بودن مرد- تنوع دوستی و تعدد خواهی- و « منوگام» بودن زن- انحصار خواهی و یکه شناسی- را یک امر واضح می دانند و دلیلشان هم این است که درمرد میلیون ها سلول «اسپرم» تولید می شود در حالی که زن در دوران آمادگی جز یک تخمک در تخمدان تولید نمی کند».

بعضی ها ها هم همچون « آنیتا لوس » می گویند که مردها همیشه «موطلایی ها»( کنایه از زنان بد) را به یاد می آورند!

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مردان وفادار هستند یا خیانت کارند؟



:: برچسب‌ها: مردان وفادار , مردان خیانت کار , وفاداری مرد ,
:: بازدید از این مطلب : 718
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 19 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

عده ای گمان می کنند که منظور از بلوغ در افراد تنها رسیدن آنها به بلوغ جنسی و جسمی و قدرت آن ها در ازدیاد و تولید نسل است اما باید گفت که این تنها یکی از بلوغ ها و تکامل هایی است که در چرخه زندگی افراد به وجود می اید که بلوغ جنسی یا جسمی نام دارد و علاوه بر آن به دلیل تغییراتی که در سیستم بیولوژیکی و ذهنی فرد به وجود می اید تغییرات و بلوغ هایی مانند بلوغ عاطفی نیز در فرد به مرور زمان شکل می گیرد. یکی از مهم ترین بلوغ هایی که در دوران زندگی فرد برای او به وجود می آید که البته باید گفت زمان شکل گیری آن در افراد متفاوت است و حتی گاهی افراد هرگز به این بلوغ نمی رسند بلوغ عاطفی است. یک کودک ممکن است از مواردی مانند ارتفاع و یا سرعت بترسد و در عین حال با گذار از دوران کودکی به دوران نوجوانی یک نوجوان ممکن است از مواردی دیگر بترسد .

ترس های دوران کودکی تا نوجوانی ادامه خواهد یافت و در واقع یکی از نشانه های بلوغ عاطفی تغییراتی است که در رفتارهای فرد اتفاق می افتد یعنی نوجوان رفتارها و کارهای ناپخته و خام خود را کنار گذاشته و به جای آن در مقابل با مشکلات و دغدغه هایی که در زندگی برای او به وجود می آید از روش های منطقی و عاقلانه استفاده می کند. در واقع می توان گفت وقتی شخص به بلوغ عاطفی می رسد رفتارهای عاقلانه را در کارها جایگزین رفتارها و کارهای هیجانی خود در برخورد و رویارویی با مسائل و مشکلات می کند. در این میان مشکلاتی که نوجوان با آن ها درگیر است را می توان به سه دسته تقسیم نمود مشکلاتی که مربوط به اوایل دوران نوجوانی است مثل مشکل مدرسه و تحصیل و مشکلات خانوادگی و این گونه مشکلات. دومین دسته از مشکلات نوجوانان در ارتباط با اواسط دوران نوجوانی آن ها است که مواردی مانند انتخاب شغل و اوقات فراغت و تفریحات نوجوان را در بر می گیرد و در نهایت دسته سوم مشکلات نوجوان به دوران انتهایی نوجوانی او ربط داشته و مواردی مانند خود شناسی تعهدات خانوادگی و مذهبی در این دسته قرار می گیرند.

منبع : کودک و نوجوان-انواع بلوغ در نوجوانان



:: برچسب‌ها: بلوغ در نوجوانان , بلوغ جنسی , تغییرات بلوغ ,
:: بازدید از این مطلب : 770
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 19 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

عزت نفس برای بقا و سلامت روانی انسان حیاتی است. عزت نفس یکی از ملزومات عاطفی زندگی است و بدون آن بسیاری از نیازهای اساسی برآورده نمی شود.

یکی از مهم ترین عواملی که انسان را از سایر حیوانات متمایز می کند، آگاهی از خود است، یعنی توانایی تشکیل یک هویت و اختصاص دادن ارزشی به آن. به بیان دیگر، این ظرفیت در انسان وجود دارد که تعریف کند کیست، و سپس ببیند که آیا آن هویت را دوست دارد یا خیر.

در واقع، عزت نفس بعد ارزیابانه خودپنداره- توصیف فرد از خود- است و اشاره به این دارد که چگونه خود را ارزشیابی می کنیم. برای انسان این امکان وجود دارد که رنگها، صداها، شکلها و احساسهای اصلی را دوست نداشته باشد. اما اگر فرد بخشهایی از خودش را دوست نداشته باشد، ساختار روانی او به شدت آسیب می بیند.

در چنین شرایطی، شخص از هر چیز که درد عدم پذیرش را به هر شکل وخیم می کند اجتناب می ورزد. چنین فردی در مسائل اجتماعی، تحصیلی یا شغلی ، کمتر پیشرفت می کند ، زیرا توانایی دستیابی به پیشرفت و انتظار دستیابی به آن را در خود نمی بیند.

رابطه زناشویی و عزت نفس
برقراری و حفظ روابط دو طرفه و سالم اجتماعی برای او بسیار دشوار است و تنهایی و انزوا را بیشتر تجربه می کند. از آنجایی که عزت نفس با سازگاری روانی هم رابطه دارد، افراد با عزت نفس پایین غالبا نشانه هایی از مشکلات و بیماریهای روانی از جمله اضطراب و تجربه تنش شدید- استرس- را تجربه می کنند.

افراد با عزت نفس پایین توانایی خود برای ابراز تمایلات جنسی، مورد احترام و توجه بودن، شنیدن انتقاد، تقاضای کمک یا حل مشکلات را سرکوب می کنند.

شخصی که عزت نفس پایینی دارد برای اجتناب از قضاوتهای بیشتر و عدم پذیرش مکرر، دیوارهای دفاعی را برپا میکند. ممکن است خود را سرزنش کند، عصبانی و ناامید شود یا خویشتن را در فعالیتهای آرمانگرایانه غرق نماید و گاه نیز به الکل یا مواد مخدر، روابط جنسی ناسالم و بزهکاری متوسل شود. به بیان دیگر ، عزت نفس پایین با آسیتهای فردی و اجتماعی فروان همراه است.

صدها محقق به بررسی هزاران نفر در سنین و موقعیتهای مختلف پرداخه اند تا عوامل موثر در عزت نفس را درک کنند. چه کسانی عزت نفس بالاتری دارند، عزت نفس چه اهمیتی دارد، چگونه می تواند افزایش داده شود، و…

بررسی کودکان به وضوح نشان داده است که شیوه فرزند پروری والدین طی سه یا چهار سال اول زندگی تعیین کننده میزان عزت نفس کودک است.

حمایت عاطفی خانواده و عزت نفس کودک
در خانواده هایی که والدین از حمایت عاطفی، شیوه کنترل مردم سالارانه و مبتنی بر ملایمت ، گرمی و استدلال استفاده می کنند، فرزندان به مراتب عزت نفس بالاتری نسبت به فرزندانی دارند که در خانواده های استبدادی، کاملا آزادگذار یا طرد کننده تربیت شده اند. اما اغلب تحقیقات مربوط به کودکان برزگ تر ، نوجوانان و بزرگسالان، یک سوال مشترک دارند: علت چیست و معلول کدام است؟

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-عزت نفس چیست و با چه عواملی در ارتباط است؟



:: برچسب‌ها: عزت نفس کودک , عزت نفس پایین , داشتن عزت نفس ,
:: بازدید از این مطلب : 928
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 16 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

چکیده
یک مطالعه جدید نشان داده است که شکایت والدین از خواب بد کودکان بیش فعالشان تقریبا درست است

و این کودکان بدتر از دیگر کودکان می خوابند.

بر اساس این مطالعه ۷۰ درصد از کودکانی که دچار اختلال ADHD هستند

به سختی به خواب می روند و آنها زمان طولانی را در رختخواب بیدار می مانند.

مطالعات پیشین که کیفیت خواب این کودکان را با الکترودها مورد بررسی قرار داده بودند

در نشان دادن ارتباط بین کیفیت خواب و اختلال بیش فعالی و کمبود توجه شکست خوردند.

اما این مطالعه جدید دانمارکی نشان داد که این کودکان در خوابیدن نسبت به کودکان دیگر مشکل دارند.

سایت مرکز مشاوره به نقل از نویسنده مسئول این مطالعه می نویسد:

“مطالعه ما تجربه اکثر والدین را در زمینه خواب بد کودکان بیش فعال تایید کرده است،

و این کودکان دیرتر از دیگر کودکان به خواب می روند. در اندازه گیری های ما متوجه شدیم که کودکان مشکلات خواب بیشتری نیز دارند مانند خواب عمیق کمتر.

در مورد میزان طول خواب به صورت میانگین کودکان بیش فعال ۴۵ دقیقه کمتر از دیگر کودکان می خوابند”.

براساس تشخیص روانپزشکی دو نفر از سه نفر کودک مبتلا به ADHD مشکلات و اختلالات دیگری را نیز دارا می باشند،

لذا وسال این است که خواب سبک و کم خوابی در کودکان با بیش فعالی و کمبود توجه چگونه رخ می دهد.

که احتمالا باعث افزایش خطر ابتلا به اختلال خواب نیز می باشد.

ولی حتی زمانی که محققین در پی این بودند که کودکانی که تنها تشخیص ADHD داده شده اند،

انها متوجه تفاوت زیادی در میان الگوی گروه کنترل و گروه ADHD شدند.

الگوهای خواب مخالف در طول روز
خواب سبک و کم خوابی در کودکان با بیش فعالی و کمبود توجه

محققین همچنین در رابطه با الگوی خواب روزانه این کودکان نیز تحقیق کردند. یافته ها محققین را متعجب کرد.

در این مطالعه نشان داده شد، بر خلاف خواب شب کودکان مبتلا به اختلال ADHD نسبت به گروه کنترل در طول روز زودتر به خواب می روند.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-خواب سبک و کم خوابی در کودکان با بیش فعالی و کمبود توجه

 



:: برچسب‌ها: بی خوابی کودک , درمان علمی بی خوابی کودک , خواب سبک و کم خوابی در کودکان با بیش فعالی و کمبود توجه ,
:: بازدید از این مطلب : 821
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 16 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

بچه ها در دومین دهه ی زندگیشان بلوغ را تجربه می‌کنند.
بلوغ مرحله ای هست که در آن کودک از نابالغی فیزیکی به توانایی تولید مثل دست پیدا می‌ کند
یکی از نشانه های قابل رویت بلوغ رشد سریع و ناگهانی قد و قواره کودک است.
دختران رشد سینه و بزرگ شدن باسن را تجربه می کنند. پسران لاغر و عضله دار شده و به خوبی قدرتمند می‌شوند. غدد تغییر می کنند و دختران اولین قاعدگی و دوران حیض خود را تجربه می‌کنند.

برای مطالعه بیشتر:

نگاهی بر تغییرات دوران بلوغ

انواع بلوغ در نوجوانان
پاسخ های روانی نسبت به بلوغ:
اینکه بچه ها نسبت به تغییرات بدن و ذهن هایشان واکنش هایی نشان میدهند به رفتار و عقاید اطرافیانشان بسیار وابسته است.
وقتی برای آمادگی در برابر این تغییرات تلاشی صورت گرفته کودک رفتار مثبت در این دوره نشان می دهد.
رشد قسمت های چربی دار بدن برای دختران تجربه خوشایندی نیست.
به طور میانگین دختران 10 کیلوگرم در دوران بلوغ چاق می‌شوند و این ذهنیت از طریق رسانه ها و سایر ارکان اجتماعی وجود دارد که لاغر بودن زیباست.
زمانی که دختران نوجوان متوجه می شوند که به دوران لاغری قبل از بلوغ بر نمی گردند ممکن است احساس پریشانی کنند. این پریشانی می تواند باعث نارضایتی آنها در مورد اندام جدید زنانگی باشد.
علاوه بر رسانه ها دوستان، خانواده ها و رفتار همکلاسی ها نسبت به تغییر بدن می تواند روی رفتار آنها تاثیر بگذارد.

نتیجه مثبت بلوغ زود رس:

در دختران بلوغ زود رس باعث افزایش محبوبیت آنها در جذابیت جنسی می شود، همینطور پسرانی که بلوغ
جنسی زودرس دارند از لحاظ فیزیکی و عضلانی نیز وضعیت بالعانه تری را پیدا می کنند.
نتیجه منفی بلوغ زود رس:

این تغییرات زودهنگام نتیجه های منفی ای نیز در پی دارد:
دختران آشفته رفتار میکنند و خمیده راه می روند تا بدنشان را پنهان کنند. اغلب ممکن است بدن فربه تری نسبت به همسالان داشته و از اندام خود در مقایسه با دیگر هم سالان ناراضی باشند. همچنین تغیرات زود هنگام در دختران خطر داشتن میل رابطه ی جنسی زود هنگام را در آنها در بر خواهد داشت.
این تغیرات زود هنگام ممکن است به افت تحصیلی.رفتارهای بد، اعتیاد داشتن به مواد و الکل و دزدی منجر شود. البته باید توجه داشت که این مسئله در تمامی دختران و پسران با بلوغ زودرس یکسان نخواهد بود و بهر حال آموزش های والدین، میزان اعتماد به نفس کودکان و خرده فرهنگ های حاکم هگی تاثیر گذار خواهند بود.

منبع : کودک و نوجوان-نکاتی در مورد بلوغ زودرس و دیررس



:: برچسب‌ها: بلوغ زودرس , بلوغ دیررس , بحران بلوغ ,
:: بازدید از این مطلب : 788
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 16 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

نوجوانان یک پاسخ به سوال همیشگی ” من کی هستم؟ ” را خواستارند که بخشی از پاسخ در بعد جنسی آنها نهفته است. سال های نوجوانی می تواند یک زمان پر از مشکل باشد. هورمون ها، فشارهای فرهنگی و رقابتی و ترس از متفاوت بودن می تواند دلیل سوال بسیاری از نوجوانان در بسیاری از زمینه ها از جمله تمایل جنسی و هویت جنسیتی باشد.

تمایل جنسی ، چگونگی مجذوب شدن جنسی و عاشقانه شما به افراد دیگر، به همجنس، جنس مخالف ، و یا به هر دو جنس می باشد که این جاذبه به طور معمول از سالهای قبل نوجوانی شروع می شود.

هویت جنسی متفاوت است و حس درونی، زن و مرد بودنتان را مشخص می کند.

در طی سالهای نوجوانی، فشارهای هم جنس رایج است. برخی از نوجوانان ممکن است از نظر جنسی تجربه ای داشته باشند. اما این تجارب اولیه همیشه به این معنا نیست که نوجوان در بزرگسالی همجنس باز و یا دو جنسی خواهد شد. هرچند برای برخی از نوجوانان همان جاذبه ی جنسی محو نمی شود و قویتر می شود.

مطالب مرتبط:

اختلال هویت جنسی

نگرانی در مورد رفتارهای جنسی نوجوان

فواید آموزش جنسی به کودک و نوجوان

هویت جنسیتی برخی از افراد با فیزیکشان مطابقتی ندارد. جسمشان مرد یا زن است، اما در حقیقت از درون احساس جنس مخالف را دارند. افرادی که این احساس را دارند اغلب از خود به عنوان “دگرجنسی (فراجنسی) ” یاد می کنند.

کودکان هویت جنسیتی خود را زودتر شکل می دهند. بسیاری از کودکان در سه سالگی به شدت معتقد به دختر یا پسر بودنشان هستند.

منبع : کودک و نوجوان-بررسی تمایلات جنسی و هویت جنسی نوجوان شما



:: برچسب‌ها: اختلال هویت جنسی , اختلالات جنسی در نوجوانان , اختلالات جنسی ,
:: بازدید از این مطلب : 897
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

گفتگو در مورد بلوغ جسمی و جنسی را از سنین پایین شروع کنید.

امروزه کودکان با حجم وسیعی از اطلاعات درمورد سکس و ارتباطات در تلویزیون و در اینترنت روبرو هستند، بنابراین همچنان که آنها به بلوغ نزدیک می‌شوند با بسیاری از نظرات پیشرفته در این حوزه آشنایی دارند. مسئله گفتگو در مورد مسئله بلوغ همچنان یک تکلیف مهم برای والدین باقی مانده است از آنجایی که بیشتر اطلاعات کودک در مورد این قضیه از منابع معتبری نیستند.

منتظر نباشید که کودک شما برای پرسیدن سوالات بی شماری که دارد خودش به سمت شما بیاید که آن روز هرگز نخواهد آمد، مخصوصا اگر کودک شما نمی داند که گفتگو در مورد این موضوع حساس برای شما مطلوب است یا خیر!

به طور ایده آل، به عنوان والدین شما در واقع پیش از این، صحبت در مورد تغییرات بدن در طول بلوغ را شروع کرده اید. از زمان نوباوگی کودکان سوال های زیادی دارند و اکثر بحث های شما احتمالاً در مورد سوالاتی است کودک از شما می پرسد.

مهم است که به سوالات او صادقانه و باز پاسخ دهید همیشه منتظر این نباشید که کودک بحث را شروع کنند

در سن ۸ سالگی آنها باید بدانند که تغییرات هیجانی و فیزیکی همراه با بلوغ کدامند. ممکن است که به نظر کوچک بیایند، اما این مثال را در نظر بگیرید: چیزی حدود 2 سال بعد دختر شما عادت ماهیانه را تجربه خواهد کرد با صدای پسر شما شروع به کلفت شدن می کند.

زمان گفتگو با دختر یا پسر

در مورد دختران مهم است که قبل از آنکه پریود یا عادت ماهیانه شوند والدین آنها در مورد این قضیه با آنها صحبت کنند. اگر آنها از موضوع مطلع نباشند عادت ماهیانه می تواند برای آنها ترسناک و استرس زا باشد. اکثر دختران هنگام دوازده سیزده سالگی پریود می شوند که تقریبا دو یا دو و نیم سال بعد از شروع بلوغ است. برای برخی این پدیده زودتر شروع می‌شود حتی در سن 9 سالگی در حالیکه در برخی دیگر دیرتر است حدود 16 سالگی.

به طور میانگین پسرها کمی دیرتر از دخترها بلوغ را تجربه می‌کنند تقریبا در بین سنین 10 تا 11 سالگی. آنها ممکن است شروع به رشد جنسی کنند اولین علائم جنسی را تجربه کنند بدون انکه بدن آنها تغییر زیادی کرده باشد. درست مانند یک بزرگسال باید از تغییرات پیش رو آگاهی داشته باشد و آماده باشد، مانند تغییر خانه یا تغییر شغل، کودکان نیز نیاز دارند که در مورد بلوغ و تغییرات پیش روی آن اطلاعات داشته باشند.

بسیاری از کودکان آموزش جنسی را در مدرسه می بینند.

اغلب درس ها تفکیک شده هستند و دختران در مورد عادت ماهیانه آموزش می‌بینند و پسران نیز در مورد انزال و تغییرات صدا درسهای اصلی را دریافت می‌کنند. اما به هر حال مهم است که دخترا نیز در مورد تغییرات پسران و همچنین پسران در مورد عادت ماهیانه دختران اطلاعات داشته باشند. بنابر این خوب است که معلمین درس هایی را در نظر بگیرند که تمامی موضوعات بلوغ را در بر داشته باشند.

منبع : کودک و نوجوان-گفتگو با فرزندان در مورد بلوغ



:: برچسب‌ها: گفتگو در مورد بلوغ , بلوغ جنسی , بلوغ زودرس دختران ,
:: بازدید از این مطلب : 1184
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

ارزش خود را حفظ کنید و از راهی دیگر قوی تر به زندگی تان ادامه دهید.

طلاق دردناک است و خلاص شدن از این درد کار دشواری است. ولی برای بعضی از افراد طلاق می تواند تاثیرات منفی در اعتماد به نفسشان داشته باشد.

ولی نباید این اتفاق بیافتد.

در اینجا چند نکته برای حفظ اعتماد به نفستان در این مرحله‌ی گذار زندگی ارائه شده است:

از فکر کردن در مورد طلاق به عنوان یک شکست دست بردارید. ازدواجتان دوامی نداشته و به پایان رسیده است، و مانند شما بسیارزیاد هستند، امروز ه طلاق بیشتر از قبل در جوامع مختلف بخصوص ایران صورت می پذیرد.
به یاد داشته باشید که جرأت آشنایی با آن را داشته باشید حتی اگر این آشنایی کار آمد نیست و باعث رنج شما می شود. فکر کردن در مورد طلاق به عنوان انتقال به مرحله ی دیگری از زندگی تان- باعث می شود که شما برای مرحله ی بعدی تجربه ی بهتری داشته باشید.

برای انچه از دست داده اید غصه بخورید.اگر شما مدام سعی در نادیده گرفتن قسمت های خوب ارتباط داشته باشید (مطمئنان قسمت های خوبی هم وجود داشته است)، تا زمانی که این کار را می کنید غصه دار خواهید بود.
بگذارید برای قسمت های خوب ارتباط هم دلتان تنگ شود. بنابراین این احساسات از شما عبور می کنند و پراکنده می شوند، و جای جدیدی برای احساسات جدیدی فراهم می شود.

اجازه ندهید که احساسات شما رفتارتان را تحت تاثیر قرار دهد. عصبانی بودن از همسر سابقتان یک چیز است و به دادگاه رفتن به خاطر آن چیز دیگری است. از دست دادن یک نفر هیچ تاثیری در شرایط ندارد؛ به خاطر سپردن آن هم به همین صورت است. احساس دوست داشته نشدن هم دردناک است. پیدا کردن یک رابطه ی جدید می تواند درد را طولانی کرده و دو برابر کند.
از روی احساسات که ممکن ایت موقتی باشند عمل نکنید. به جای آن، بر اساس ارزش های خود عمل کنید، در صورت وجود کودکان به انها عشق بورزید، و به اهدافتان فکر کنید.

هفت راهکار برای بازیابی اعتماد به نفس پس از طلاق

مشکلی نیست که در ذهنتان به جلو و عقب بروید، ولی اینکه شما در زندگی واقعی تان بر طبق احساساتتان عمل کنید دنیای شما را ویران خواهد کرد. بر روی رفتارتان کنترل داشته باشید این کار شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

۴٫ این تصور را نداشته باشید که کودکانتان آسیب جبران ناپذیری دریافت کرده اند. تحقیقات نشان داده است که زندگی کردن با والدینی که به صورت مکرر با یکدیگر درگیر هستند به کودکان آسیب می زند. اگر ازدواج شما سطح بالایی از درگیری را دارد، طلاق شما می تواند به کودکانتان آرامش بیشتری ببخشد.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-هفت راهکار برای بازیابی اعتماد به نفس پس از طلاق



:: برچسب‌ها: طلاق , بازیابی اعتماد به نفس پس از طلاق , اعتماد به نفس پس از طلاق ,
:: بازدید از این مطلب : 779
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

ما یک سوم از زندگیمان را صرف خواب می کنیم، ولی همه نمی توانند خواب خوبی داشته باشند. برای زوج ها، داشتن خواب خوب بستگی به این دارند که ما فکر می کنیم که چقدر شریک زندگیمان ما را درک می کند و به ما اهمیت می دهد.

این یافته حاصل یک مطالعه است که در مجله شخصیت اجتماعی و علوم روانشناسی چاپ شده است. یافته های این مطالعه نشان داده است که افرادی که شریک زندگی شان پاسخگوی نیاز های روحی آنهاست سطح استرس و انگیختی پایینی دارند، که باعث بهبود کیفیت خواب آنها می شود.

یکی از کارکردهای مهم خواب محافظت از سلامت جسمی در مقابل زوال است.

به هر حال عملکرد حفاظتی خواب می توان فقط زمانی به دست می آید که ما بتوانیم خواب بدون وقفه را داشته باشیم، که به عنوان خواب ترمیمی شناخته شده است.

خواب ترمیمی نیازمند احساس ایمنی، امنیت، حمایت و عدم وجود تهدید می باشد.

برای انسان، قویترین منبع برای احساس ایمنی و امنیت یک شریک اجتماعی پاسخگو به نیازهاست— چه این نیاز از طریق والدین در کودکی پاسخ داده شود و چه در بزرگسالی به وسیله ی شریک زندگی.

رابطه بین مشکلات خواب و احساس بی ارزشی در ارتباط

رابطه جنسی و کاهش تنش
دکتر سلسوک که نویسنده مسئول این مطالعه است می نویسد: «داشتن یک شریک زندگی پاسخگو به نیازها کسی که قادر است از ما در برابر مشکلاتی که به وجود می آید محافظت کند و آرامش دهد برای ما انسانها تاثیرگذارترین راه است تا اضطراب، تنش و انگیختگی مان را کاهش دهیم،»

این پژوهش از طریق یافته هایی است که چند سال پیش به وسیله ی یک همکاری بین المللی از محققان از جمله امره سلسوک (دانشگاه فنی شرق میانه در ترکیه)، آنتونی اونگ (دانشگاه کورنل آمریکا)، ریچارد اسلاتچر و سارا استنتون (دانشگاه ایالتی وین آمریکا)، گول گونایدین (دانشگاه بیلکنت ترکیه)، و دیوید آلمیدا (دانشگاه ایالت پنسیلوانیای آمریکا) جمع اوری شده است.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-رابطه بین مشکلات خواب و احساس بی ارزشی در ارتباط



:: برچسب‌ها: مشکلات خواب , خواب ,
:: بازدید از این مطلب : 864
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

نکاتی در رابطه با آماده سازی کودکان برای آغاز سال تحصیلی جدید.

یکی از سخت ترین کاری که والدین باید انجام دهند آماده سازی کودکان برای بازگشت به مدرسه است. بیشتر کودکان دوست دارند که تا دیر وقت بخوابند، زمان آزاد بیشتری داشته باشند، و سازماندهی و ساختار کمتری در زمان تعطیلی مدارس دارند. والدین برای آماده سازی کودکان برای شروع مدرسه چه کارهایی می توانند انجام دهند؟

نخست، کودکان را از لحاظ تحصیلی آماده نگاه دارید تا با شروع روز اول مدرسه سورپرایز نشوند. برای آمادگی روحی کودکان راه های زیادی وجود دارد. یک تقویم که بر روی آن روزها مشخص شده است برای کودکانی که در درک زمان و دوره دچار مشکل هستند می تواند کمک کننده باشد. دوم، به کودکان نشان دهید که از کدام فروشگاه می خواهید کوله پشتی، کتاب ها، و جعبه های غذا را خریداری کنید بنابراین روال برنامه ریزی شده و مشخص است. مکانهایی که در آن کودکان تکالیف مدرسه شان را انجام می دادند برای انجام تکالیف آینده آماده کنید و برای ان قوانینی وضع کنید.

بازگشت به مدرسه

سوم، در روز اول تمامی قسمت های مهم را با کودک بروید، از مدرسه بازدید کنید معلم و مشاور مدرسه را نیز ملاقات کنید. مسائل ناشناخته می تواند باعث ایجاد اضطراب شود بنابراین این کارهای ساده برای کمک به آرامش عصبی کودک کمک کننده هستند. همچنین اگر کودک شما مسائل پزشکی یا اضطراب دارد و در اولین هفته ی تحصیلی به مشاوره نیاز دارد می تواند مفید باشد.

چهارم، برای مراقبت های بعد از مدرسه و انجام تکالیف روال خاصی مشخص کنید. مشخص بودن برنامه ها برای تسکین استرس هم برای شما و هم برای کودکتان مفید می باشد. پنجم، برای امادگی کودکتان برای روز اول مدرسه وسایل و یونیفرم او را از قبل خریداری کنید. در آخر، اگر همه ی این کارها را انجام دادید روز اول مدرسه کودکتان را به مدرسه ببرید. در این صورت کودک شما احساس امنیت می کند و برای اتفاقات غیر منتظره اضطراب نخواهد داشت.

اگر کودک شما تجربه ی اضطراب دارد مشاور مدرسه برای کاهش اضطراب می تواند به او کمک کند. اگر شما برای دیدن از مدرسه حضور قبلی داشته اید، برای شما راحت تر است تا اتاق مشاور را پیدا کنید و از او کمک بخواهید. مشاور می تواند با کودک مضطرب در کلاس بنشیند، کودک از شرایط بد خارج کند، در مشکلات به کودک کمک کند و می تواند برای صحبت کردن با کودک شما دوست باشد. نکات بالا را نادیده نگیرید.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-بازگشت به مدرسه



:: برچسب‌ها: بازگشت به مدرسه , مدرسه ,
:: بازدید از این مطلب : 851
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

ناپلئون خواب نیم روزی داشت؛ انیشتین هم خواب نیم روزی داشت؛ چرچیل هم خواب نیم روزی داشت. خواب نیم روزی چه کاری می توانند برای ما انجام دهند؟
چطور می توان چرت زدن و خواب نیمروز را توضیح داد؟ بهترین توضیحی که می توانیم به شما ارائه کنیم شامل ارتباطی است که بین عمق خواب و ریتم شبانه روزی خوابمان وجود دارد. فشار خواب زمانی شروع می شود که ما بیدار می شویم. با این فرض که ما صبح زود از خواب بیدار می شویم، این فشار خواب در ابتدای بعد از ظهر به بالاترین سطح خود می رسد، و در هر روز هفته که از خواب بیدار می شویم این اتفاق می افتد.

در همین حال، صبح ها هورمون کورتیزول کاهش یافته و درجه ی حرارت بدن افزایش می یابد، نشانه ی دیگر بیداری، شروع تدریجی و صعودی آن در نیمه ی دوم روز است. (در این زمان ممکن است که یک خواب عمیق کوتاه داشته باشیم.) قدرت به خواب رفتن بیشتر از بیدار ماندن است و نتیجه اینکه خواب نیم روزی می تواند برای ما مفید باشد.

تغذیه می تواند یکی از عوامل چرت زدن باشد. خوردن غذای زیاد و سنگین برای ناهار باعث پاسخ انسولینی بدن و کاهش قند خون می شود. این اتفاق باعث بیشتر شدن خواب آلودگی می شود. به هر حال، دلایل اولیه که خواب نیم روزی و محتمل است ریتم شبانه روزی می باشد. حتی برخی افرادی که ناهار نمی خورند ممکن است چرت بزنند زیرا فشار خواب جمع شده با سطح پایین سیگنال های بیداری ترکیب می شود.

جنبه های مثبت چرت زدن
داشتن خواب نیم روزی ایده ی خوبی است؟ تقریبا همه افراد این تفکر را داشته اند از جمله، ناپلئون بناپارات، توماس ادیسون، آلبرت انیشتن، و وینستون چرچیل. و مطالعات آزمایشگاهی نیز آن را تایید کرده است. بعد از یک چرت زدن، شخص بیدارتر و سازنده تر است، کمتر خسته است، و از نظر خلقی در بالاترین حد است. استدلال منطقی و مهارت تصمیم گیری بهبود یافته، و اگر آنها در حال یادگیری و تمرین یک مهارت جدید باشند، آنها این کار را بعد از یک چرت کوتاه می توانند بهتر ادامه دهند. حتی تحقیقاتی وجود دارد که بیان کننده ی این مسئله است که داشتن خواب نیم روزی منظم حمله ی قلبی، سکته ی مغزی، دیابت، و چاقی را کاهش می دهد. چه دلیلی وجود دارد که خواب نیم روز را دوست نداشته باشیم؟

تاثیرات منفی چرت زدن
هنوز برخی از هشدارها در دستور کار وجود دارد. مسئله این است که ما کی چرت می زنیم و چقدر چرت می زنیم. مطالعات در افرادی که به خواب نیم روزی در زمان های مختلف تشویق شده بودند مشخص کرد بیشتر ما قبلا نسبت به خواب نیم روزی بد گمان بودیم. برای بزرگسالان با الگوی طبیعی خواب و بیداری، بهترین زمان برای خواب نیم روزی ابتدای بعد از ظهر است، و برای کسانی که صبح زود از خواب بیدار می شوند ظهر بهترین زمان است. چرت زدن و خوابیدن در آخر روز به هر حال می تواند آثار سویی داشته باشد. چرت زدن فشار خواب را تخلیه می کند، ولی اگر این چرت زدن دیرتر اتفاق بیافتد، زمان کمتری برای فشار خواب داریم تا دوباره در شب به خواب برویم.

زمانی که باید بخوابید و بدنتان برای خواب آماده می شود که ریتم شبانه روزی ترشح هورمون ملاتونین بالا می اید و دمای بدن پایین می اید. فشار خواب و سیکل شبانه روزی به طور موقت همگامی شان را از دست داده اند، و زمانی که به هماهنگی شان برگردند، شما فورا به خواب می روید.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-چگونه می توانیم از خواب نیم روزیمان (چرت زدن) بهره ببریم



:: برچسب‌ها: چرت زدن , خواب نیم روزی , جنبه های مثبت چرت زدن ,
:: بازدید از این مطلب : 873
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

بازیهای ویدئویی یک فعالیت محبوب برای افراد در تمام سنین شده است. بازی ویدئویی یک صنعت چندین بیلیون دلاری است که نسبت به فیلمها و DVD ها پول بیشتری به ارمغان می اورد. به طور متوسط دختران روزانه بیش از یک ساعت و پسران بیش از دو ساعت را به این بازی‌ها اختصاص می‌دهند. نوجوانان وقت بیشتری نسبت به کودکان کوچکتر برای این بازیها می‌گذارند. بازیهای ویدئویی بسیار پیچیده و واقع گرایانه شده اند. برخی از بازیها به اینترنت متصل هستند که به کودکان و نوجوانان اجازه میدهد تا هم با یکدیگر بازی کنند و هم با بزرگسالان و همسالان ناآشنا صحبت کنند.

در حالیکه برخی از این بازی‌ها محتوای آموزشی دارند، بسیاری از محبوبترین بازیها بر موضوعات منفی تاکید دارند و انها را ترویج میدهند:

کشتن افراد یا حیوانات
استفاده و سوء استفاده از مواد مخدر و الکل
رفتار مجرمانه وبی احترامی به قدرت و قانون
استثمار جنسی و خشونت دربرابر زنان
کلیشه های نژادی، جنسی و جنسیتی
زبانناپاکوحرکاتزشتوناپسند
مطالعه کودکان در معرض خشونت نشان میدهد که انها ممکن است در آینده دربرابر خشونت بی تفاوت باشند، انرا تقلید کنند و رفتار متجاوزانه تری نشان دهند. کودکان جوانتر و کودکانی که مشکلات احساسی، رفتاری یا اموزشی دارند ممکن است بیشتر تحت تاثیر عکس‌های خشن قرار بگیرند.

بازی متناسب با سن در حد اعتدال می‌تواند لذت بخش و سالم باشد. برخی از بازیهای ویدئویی ممکن است مهارت‌های یادگیری و حل مسئله را ارتقاء دهند و به توسعه مهارتهای حرکتی ظریف و هماهنگی کمک کنند. با این حال نگرانیهایی درباره اثر بازیهای ویدئویی روی افراد جوان که بطور افراطی بازی میکنند وجود دارد. کودکان و نوجوانان می‌توانند بیش از حد درگیر این بازیها شوند. انها ممکن است در کنترل زمان بازی خود مشکل داشته باشند. انها ممکن است دربرابر تلاش والدین برای محدود کردن زمان بازی مقاومت کنند. سپری کردن زمان بیش از حد روی این بازیها منجر به:

گذراندن زمان کمتربرای کارهای اجتماعی با دوستان و خانواده

مهارت‌های اجتماعی ضعیف

گذراندن زمان دور از خانواده، تکالیف مدرسه و سرگرمیهای دیگر

نمرات پایینتر

مطالعه کمتر

تمرین کمتر و اضافه وزن

کاهش خواب و کیفیت خواب کمتر

افکار و رفتار خشونت امیز

بررسی خشونت در بازیهای ویدئویی و آنلاین کودک و نوجوان

نکاتی برای والدین

والدین می‌توانند به فرزندانشان کمک کنند تا از بازیها لذت ببرند و از مشکلات اجتناب کنند بوسیله :

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-بررسی خشونت در بازیهای ویدئویی و آنلاین کودک و نوجوان



:: برچسب‌ها: خشونت در بازیهای ویدئویی , بازیهای ویدئویی ,
:: بازدید از این مطلب : 857
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

هر چه کودک کنجکاوتر باشد بیشتر می آموزد. پرورش دادن حس کنجکاوی در کودک شما، یکی از مهم ترین روش هایی است که می توانید به وی کمک کنید که در طول عمر خود یادگیرنده باشد.

کودکان در زمان تولد، یک یادگیرنده هستند و یک کنجکاوی طبیعی را در مورد نحوه انجام گرفتن کارهایی که در جهان صورت می پذیرد، دارند. کنجکاوی یک تمایلی برای یادگیری است. همچنین یک اشتیاق و تمایلی برای پیدا کردن، کشف کردن و نشان دادن می باشد.

والدین و سرپرستان، مجبور نیستند که بچه خود را کنجکاو کنند یا بچه خود را مجبور به یادگیری کنند. تحقیقات بیانگر این است که در واقع یک تمایل درونی در کودکان، برای یادگیری وجود دارد ( کنجکاوی آنها) و نه یک عامل یا فشار بیرونی، که آنها را تشویق به رسیدن به یک تجربه جدید می کند یا آنها را به یک موفقیت بزرگتر و طولانی مدت، در مدرسه سوق می دهد.

یادگیری یک چیزی است که همه کودکان همراه با آن متولد می شوند. آنها در هنگام وارد شدن به جهان، این انگیزه را دارند تا یاد بگیرند که کارهای صورت گرفته در سرتاسر جهان، به چه ترتیبی انجام می پذیرد:

کودک تازه متولد شده، با چشم های خود به صداها، چهره ها و اشیاء جالب توجه، نگاه می کند.
یک کودک هشت ماهه، جغجغه را حرکت می دهد و آن را در دهان خود قرار می دهد تا بداند که نتیجه اینکار چه چیزی می شود.
کودک نوپا یک چهار پایه را می گیرد تا به بالایمیز تلفن برود –و یک عروسکی که دوست دارد با آن بازی کند را بردارد.
یک کودک ۲ ساله، وانمود می کند که یک مامور شهرداری است و همه حیوانات اسباب بازی خود را در داخل سبد خشک شوئی، ” کامیون آشغال” می ریزد تا نشان دهد که وی هم می تواند مثل بقیه افراد، یک کاری را انجام دهد.

روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی
الگوهای مورد علاقه را در دنیای اطراف ایجاد کنید:
به پیاده روی بروید و در مورد شگفتی های درختان، آسمان و ستاره ها تفکر کنید. همچنین به بچه خود اجازه دهید که این کار را همراه شما انجام دهد.

تمایلات و علاقه های طبیعی را که وجود دارند، تشویق کنید. بچه ها از طریق انجام دادن فعالیتی که توجه و تخیل آنها را درگیر می کند، چیزهای بیشتری یاد می گیرند. اگر وی موسیقی دوست دارد، برایش موسیقی اجرا کنید، ابزارات موسیقی را با هم بسازید و استفاده کنید، و همراه هم برقصید.

روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی کودکان

سعی کنید جواب های ساده و واضحی به سوالات وی دهید که مطابق با رشد بچه هم باشد.

شما به این سوال کودک که من از کجا آمدم بسته به اینکه سه ساله است یا سیزده ساله متفاوت پاسخ می دهید و صرفنظر از سن کودک، همیشه قبل از اینکه پاسخ بدهید، از وی بپرسید که نظر خودش چه چیزی هست.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی کودکان



:: برچسب‌ها: حس کنجکاوی کودکان , پرورش دادن حس کنجکاوی ,
:: بازدید از این مطلب : 798
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

نوجوان عاشق می شود و تغیرات جسمی و فیزیکی در او ایجاد می شود.

دوستان دوران کودکی یا نوجوانی ویژه هستند و مهم نیست چه مقدار فاصله بین دیدار دوستان وجود دارد.

این ارتباطات نتیجه ریشه های مشترک در طول سال های رشد هستند.

 

 


دوستان دوران کودکی و معشوقه های نوجوانیمان در کنار ما یک سری لحظه های جالب، مخوف، خسته کننده و برآشفته کننده را تجربه کرده اند که به ما برای شناخت هویت فعلی امان کمک کرده اند.

با اینحال، وقتی کودکان کم سن هستند، والدین ممکن است این روابط را بی اهمیت بدانند.
اگر خانواده بایستی به مکان جدید نقل مکان کند و فرزندان بایستی دوستان نزدیک را ترک کنند، در این صورت چه چیزی رخ می دهد؟

کودک ممکن است براحتی با نقل مکان با دوست های جدید اخت شود و روابط تازه ای را برقرار کند اما در مورد نوجوان چطور؟

یکی از شکایات اصلی والدین در دوران نوجوانی وابستگی زیاد نوجوانشان به یک دوست مخصوصا از جنس مخالف می باشد که نگرانی های زیادی را با خود بهمراه خواهد داشت.

نوجوان عاشق و نحوه بر خورد با او (1)

دیدگاه دیگران در مورد نوجوان عاشق
عشق نوجوانی به دوست پسر یا دوست دختر حتی توسط والدین کم ارزش محسوب می گردد.

افراد بزرگتر این روابط را بی معنی توصیف می کنند و آنها را عشق های توخالی می نامند و این پیوند های رمانتیک جدی گرفته نمی شوند.

والدین توانایی نوجوان را در عشق ورزی زیر سوال می برند و انها را دست کم می گیرند.
با اینحال آنها عبارات نوجوانان نظیر ” پدر و مادر ، من عاشق شما هستم ” را با قدردانی و ارادت تام می پذیرند.

اگر والدین به این باور برسند که نوجوانان می توانند صادقانه به والدین عشق بورزند، پس آیا نباید پذیرفت که داستان های عاشقانه نوجوان در واقع عشق واقعی هستند؟

قرار عاشقانه موضوعی نسبتا جدید می باشد. در گذشته نوجوانان با اولین معشوقه هایشان در خارج از مدرسه ازدواج می کردند.

در واقع زنان و مردن نسل قدیم کمتر دوران جوانی را به صورت مجردی ازدواج می کردند و سریع تر از نوجوانان و جوانان امروزی وارد زندگی متاهلی می شدند اما امروزه به دلیل مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی و طولانی شدن تحصیلات ازدواج به تاخیر می افتد.

از اینرو ، سن بلوغ از قلم افتاده بود.
رسیدن به سن بلوغ بر دوره اولین عشق و اولین تجربه جنسی تاثیر می گذارد.

اکنون به ندرت اتفاق می افتد که با اولین عشق افراد ازدواج کنند.

قرارعشقی نوجوانان امروزی برای انتخاب جفت و همسر نیست بلکه برای سرگرمی می باشد.

با این وجود، تجربه عشق اول ضعیف تر از عشق اول دهه سی یا چهل شمسی نمی باشد.

بالغینی که استحکام پیوند یا تاثیر شکست عشق اول را کمتر از حد تخمین می زنند، ممکن است فراموش کنند وقتی آنها اولین عشق اشان را از دست داده اند، چه حسی داشتند.

منبع : کودک و نوجوان-نوجوان عاشق



:: برچسب‌ها: نوجوان عاشق , عشق نوجوانی , بلوغ و عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 833
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

در دوران نوجوانی نوسان حالات هیجانی امری طبیعی محسوب می شود. هورمون ها در حال تغییر هستند، تحمل زندگی می تواند به نظر دشوار برسد، و با تجربه ی اندک زندگی، جوان ممکن است احساس سردر گمی کند. زمانی که والدین مشغول کار هستند، یا یک جدایی طبیعی بین او و خانواده رخ می دهد، نوجوان ممکن است بجای خانواده به دوستان خود روی آورد.

حمایت همسالان می تواند برای برخی مشکلات و مسائل پیش روی نوجوان مفید واقع شود. اما زمانی که علایم بیماری های روانی در او ظاهر می شوند، چیزی بیشتر از یک دوست خوب مورد نیاز است.

مشکل اینجاست که نوجوانان ممکن است متوجه معنای احساساتی را که تجربه می کنند نشوند. به عنوان یک پدر یا مادر، حفظ ارتباط نزدیک با فرزندتان بسیار اهمیت دارد، زیرا بدینوسیله در صورت بروز هرگونه تغییر یا علایم بیماری روانی در فرزند تان، می توانید به سرعت متوجه شوید.

بیماری های روانی شامل افسردگی، اضطراب، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس پس از ضایعه ی روانی (PTSD)، اختلال نقصان توجه (ADD)، اختلال نقصان توجه و بیش فعالی (ADHD) و بسیاری دیگر از اختلالات می توانند زندگی روزمره نوجوان شما را با اختلال مواجه سازند.

چنانچه نوجوان دچار بیماری روانی باشد و اقدام مناسبی برای تشخیص و درمان آن صورت نگیرد، نوجوان ممکن است در تلاش برای خود درمانی و رهایی از عوارض و علائم ناشی از بیماری خود، به استفاده از مواد مخدر و الکل روی آورده، و یا دچار اختلالات خوردن شده، تا از این طریق به نوعی بی حسی و احساسی کاذب از بهبودی و رهایی از بیماری خود برسد.

در اینجا به راه هایی برای تشخیص نیاز نوجوان شما به درمان های سلامت روانی اشاره شده است:

تغییرات پیوسته ی خلقی و روحی: چگونه میان کج خلقی ها و دمدمی مزاج بودن های معمول دوران نوجوانی و تغییرات مداوم روحی که علایم واقعی بیماری های روانی هستند تمایز قائل شویم؟ شما فرزند خود را بهتر از هر کس دیگر می شناسید. اطمینان داشته باشید که شما می توانید تغییرات در روحیات دختر یا پسر خود را که با شخصیت و شناختی که از او دارید مطابقت ندارند را تشخیص دهید.
تغییر در رفتار: این موضوع در رابطه با رفتارهای فرزند شما نیز صدق می کند. مطمئنا با بالا رفتن سن نوجوان رفتارهای او نیز تغییر خواهند کرد، اما در صورتی که احساس می کنید رفتار او آنچنان دچار تغییر شده است که احساس می کنید با فردی کاملا متفاوت مواجه شده اید، این می تواند نشانه ای از بیماری روانی یا سوء مصرف مواد مخدر باشد.

منبع : کودک و نوجوان-نشانه های نیاز نوجوان به درمان و مشاوره



:: برچسب‌ها: استرس در نوجوانی , مشاوره نوجوانان , روانشناسی نوجوان ,
:: بازدید از این مطلب : 767
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

هر کسی یک حرفه یا شغلی دارد. کار بچه ها رشد کردن، یاد گرفتن و انجام دادن تکالیف مدرسه و بازی می باشد. کار درمانی (occupational therapy) به بچه هایی که اختلال فیزیکی، احساسی و یا ادراکی دارند، کمک می کند تا فعالیت های روزانه خود همانند مسواک زدن دادان و یا پوشیدن کفش و جوراب را انجام دهند.

برخی از کاردمانگران حرفه ای، به بچه ها کمک می کنند تا روش های جایگزینی را برای انجام بازی های مورد علاقه خود پیدا کنند که به دلیل بیمار بودن یا صدمه دیدنشان، قادر به انجام آن نبودند. برخی از این بچه ها شرایطی دارند که برای انجام کارهای خود نیاز به کمک برای نوشتن دست نوشته های خود یا پیشرفت در استراتژی یاد گیری ، دارند ، تا به آن ها کمک کند تا در کلاس تمرکز خود را حفظ کنند و تکالیف خود را انجام دهند.

کاردرمانی و کودکان
کاردرمانی به بچه ها کمک می کند تا نیازهای خاص خود را تا حد ممکن به صورت مستقل انجام دهند یا به کودکانی که بعد از یک بیماری طولانی یا صدمه دیدن سخت به مدرسه بر می گردند، کمک کنند. برخی از افراد بر این باورند که یک درمانگر جسمی شما را در وضعیتی قرار می دهد که می خواهید به آن برسید ، ولی در واقع، یک معالجه گر حرفه ای به شما کمک می کند تا به وضعیتی که مطلوب است، برسید.

کاردرمانی چیست؟

چه افرادی به نیاز کاردرمانی دارند؟
تمامی کودکان می توانند با یک کاردرمانگر ملاقات داشته باشند. برخی از آنها فعالیت های روزمره، همانند لباس پوشیدن، بستن بند کفش ها، خوردن غذا، توجه داشتن، نوشتن، نقاشی کشیدن یا رنگ کاری کردن خطوط را به سختی انجام می دهند.

برخی از بچه ها که شرایطی همانند فلج ذهنی، وضعیت نا مناسب عضلانی، یا اسپینا بیفیدا (که در آن ستون فقرات فرد حالت غیر عادی دارند)، دارند ممکن است به استفاده از ویلچر نیاز داشته باشند. یک کار درمانگر می تواند به بچه هایی که از ویلچر استفاده می کنند، کمک کند تا بتوانند خودشان برنامه ریزی کنند که به صف نهار بروند، از محوطه مدرسه خود بیرون بروند و سر وقت به کلاسشان برسند.

کاردرمانگران همچنین می توانند به کودکان اوتیسم بیاموزند که با دیگران ارتباط برقرار کنند یا ممکن است که به بچه هایی که مشکلات اختلال پردازش حسی دارند، روش هایی را یاد بدهند که به طور راحت تر و موثرتری با محیط خود ارتباط برقرار کنند.

یک کار درمانگر، همچنین ممکن است کمک ها و تجهیزاتی را از قبیل شانه بند و … پیشنهاد دهد که بتواند برای دیگر بخش های بدن کمک کننده و مفید باشد. آنها ممکن است کمک کنند تا ابزارهایی پیدا کنید که انجام دادن برخی از کارها، همانند باز کردن در شیشه مربا، پوشیدن کفش و یا گرفتن دوش و یا حمام رفتن ، را برای کودک شما آسان تر کند.

ملاقات با یک کاردرمانگر
اگر یک کار درمانگر را داشته باشید، درمانگر بررسی خواهد کرد که کودک شما چگونه می تواند فعالیت های خاصی را ، در قیاس با دیگر بچه ها که در سن او هستند، انجام دهد. ممکن است که معالجه گر از او بخواهد که حروف الفبا را بنویسد یا برخی از شکل ها را نقاشی بکشد ، برخی از بازی ها را انجام دهد، بند کفش خود را ببندد، یا یک شی را فشار دهد تا میزان قدرت شما اندازه گیری شود!

برخی از کاردرمانگران ، به خانه شما خواهند آمد تا ببینند که کودک شما چگونه برخی از وظایف عادی خود، همانند شانه زدن موهای خود یا مسواک زدن دندان های خود را انجام می دهد. بقیه متخصصان کودک را در بیمارستان، کلینیک یا برخی مواقع در مدرسه، ملاقات خواهند کرد.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-کاردرمانی چیست؟



:: برچسب‌ها: کاردرمانی چیست؟ , کاردرمانگر , occupational therapy ,
:: بازدید از این مطلب : 911
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

یک مطالعه ی جدید نشان داده صحبت کردن زیاد در مورد اضافه وزن و چاقی کودک تاثیرات منفی دارد.

به عنوان والدین، ما برای کودکانمان بهترین ها را می خواهیم. ما می خواهیم که کودکانمان بهتر از ما زندگی کنند و زندگی بهتری نسبت به ما داشته باشند؛ که شاد، موفق و بیشتر از هر چیزی سالم باشند. برای بسیاری از افراد، این کلمات به این معنی است که ما می خواهیم که کودکانمان لاغر باشند. و اگر حتی نخواهیم لاغر باشند قطعا نمی خواهیم که آنها چاق هم باشند. در اخبار ظهر، در رابطه با خطر چاقی کودکان چیزهایی می شنویم. ما تصاویری از کودکان بیچاره ای را مشاهده می کنیم با چربی های بسیار و شلوار تنگ و لباس هایی که بالای شکمشان است و تصور می کنیم که این مسئله چه حقیقت دردناکی است که آنها می خواهند از دیگران مخفی باشند.

کارشناسان پزشکی در رابطه با عوارض وخیم اضافه وزن و چاقی این هشدارها را می دهند: دیابت، فشار خون بالا، سرطان، و هر چیزی که شما می توانید تصورش را داشته باشید. ما می گوییم که این کودکان زندگی کوتاه تری نسبت به والدینشان. در مدرسه، کودکان تنها بر اساس پیشرفت های تحصیلی شان درجه بندی نمی شوند، بلکه با توجه به شاخص توده ی بندی شان BMI نیز رتبه بندی می شوند. چاقی کودک به عنوان مهارت فرزند پروری والدین مشخص می شود و کودکانی که چاق هستند به عنوان کودکانی با والدین بد تلقی می شوند. این والدین همچنین در معرض خطر هستند که از کودکان خود به قدر کافی مراقبت نمی کنند و از آن غفلت می کنند. جای تعجب نیست که بسیاری از والدین نسبت به وزن فرزندانشان احساس نگرانی کنند!

اضافه وزن در کودک و چگونگی برخورد با آن

متأسفانه بسیار از والدین سهوا زمانی که با کودکانشان در رابطه با مسائل وزن، اندازه و غذا خوردن مداخله می کنند دچار اشتباه می شوند و به کودکشان آسیب می زنند. یک مطالعه ی تحقیقاتی منتشر شده در ژوئن ۲۰۱۶ در رابطه با مسائل خوردن و وزن (ونسینک، لاتایمر و پاپ ۲۰۱۶) برخی از مشکلات هنگامی که والدین در رابطه با اضافه وزن کودکشان با او صحبت می کنند بیان می کند. محققین از ۵۰۱ نفر از زنان بین سنین ۲۰ تا ۳۵ سال در رابطه با وزنشان و عادات غذایی که به وسیله ی پدر و مادرشان برای ان ها در دوره ی رشدشان مشخص کرده بودند پرسیدند. آنها دریافتند کسانی که پدر و مادرشان بیشتر در رابطه با وزنشان بر آن ها خرده می گرفتند بیشتر در معرض BMI بالاتری بودند. در حقیقت زمانی که پدر و مادر بیشتر در مورد وزن نظر می دهند، دخترشان احساس نارضایتی بیشتری نسبت به بدنش دارد و احساس می کند که بدنش مانند یک بزرگسال است.

محدودیتی که در این مطالعه وجود دارد این است که «ارتباط علی و معلولی برابر نیست» و این مسئله روشن نیست که اگر والدین در مورد وزن کودکان نظر می دهند فرزندان وزن بیشتری پیدا می کنند و در بزرگسالی BMI بالاتری دارند یا این شرکت کنندگان در دوران کودکی شان اضافه وزن داشته اند و این اضافه وزن انگیزه ای برای والدین بود تا در مورد وزن، و خوردن نظر دهند (این رفتارها در رابطه با نارضایتی از بدن تاثیر گذارند یا نه). با وجود این محدودیت ها، این مطالعه تاثیرات منفی بالقوه ای را که نظر والدین در رابطه با وزن و غذا خوردن را در BMI و نارضایتی از بدن را بیان می دارد. مسئله وزن گاهی انقدر معضل می شود که پدر و مادری که زمانی دنبال این بودند که چگونه وزن کودک رو افزایش دهند اکنون به دنبال کاهش آن می روند.

بنابراین، باید چگونه در مورد وزن با کودکان صحبت کرد؟ پیشنهاد ما این است که: این کار را انجام ندهید.

وزن یکی از مهم ترین شاخص های سلامتی محسوب نمی شود- در حقیقت BMI شاخص خوبی برای سلامتی نیست- و عواملی مانند تغذیه، فعالیت بدنی، و استرس نقش مهمی در آن بازی می کنند. بنابراین به جای صحبت کردن در مورد وزن با کودکتان، عادت های سالم غذایی، فعالیت های بدنی، و تصویری مثبت از بدن به کودکتان ارائه دهید که می تواند در هر وزنی به دست آید. این روش ها بهتر از حتی درمان چاقی کودکان جواب می دهند.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-اضافه وزن در کودک و چگونگی برخورد با آن



:: برچسب‌ها: اضافه وزن در کودک , درمان چاقی کودکان , اضافه وزن و چاقی کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

آماده کردن کودک برای مهد کودک
این مسئله که والدین باید برای آماده کردن کودک برای مهد کودک نیز باید فکر کنند والدین را دیوانه می کند، آن هم برای یک صحبت کردن به صورت علمی. مطمئنا می خواهید که کودک را از نظر هیجانی آماده کنید. اما از لحاظ علمی چطور؟ آیا مهدها باید کودک را برای ورود به بحث های علمی دبستان اماده کنند؟

در واقع، تحقیقات نشان داده است کودکانی که در مهدکودک بازی می کنند از نظر اجتماعی و علمی عملکرد بهتری در پیش دبستانی و در سطوح بالاتر دارند نسبت به کودکانی که در مهد فقط بر روی فعالیت های علمی آنها توجه می شود. این مسئله نشان دهنده ی این است که کودکانی که در مهدکودک هیچ فعالیت علمی ندارند بعدا به سرعت می توانند این مسائل علمی را یاد بگیرند.

بنابراین به نظر من ایده ی آماده سازی در مهد کودک بر اساس فرضیات مسئله داری بنا نهاده شده است. در واقع مهد کودک به معنی آماده کردن کودک برای گوش دادن به معلم و آمادگی برای انجام دادن کارهایی با دیگر کودکان است.

اما از انجایی که در برنامه های درسی مهدکودک ها در کشور ما بر این اساس است که کودک باید چیزهای خاصی را بیاموزد، بسیاری از والدین در رابطه با بردن کودکان به مهد کودک هایی که مخصوص امادگی دبستان هستند دچار اضطراب می شوند. خوشبختانه، چیزهایی که انتظار دارید که کودکتان در مهدکودک یاد بگیرد چیزهایی هستند در طی فعالیت های روزمره کودک به راحتی می تواند آنها را یاد می گیرد، فقط با پرسیدن («آن حرف چیست؟»)

بنابراین چرا زمانی را صرف یاد دادن اعداد، حروف الفبا، رنگ ها، شکل ها و سکه ها صرف نکنیم زیرا این کارها می تواند برای شما و کودکتان سرگرم کننده باشد. لطفا او را امتحان نکنید، یا مبادرت به استفاده از فلش کارت ها برای یادگیری او نکنید. کودکان وقتی چیزی را در حال انجام و فعالیت می بینند سریعتر یاد می گیرند مثلا کلمه ی ت مثل تراکتور! یادگیری را برای کودک سرگرم کننده کنید اینها چیزهایی هستند که زمانی که کودک به مهد کودک می رود به او یاد می دهند.

 

1-1-8

در مهد کودک لازم است که کودک چه چیزهایی را بداند
۱٫ شناختن رنگ های پایه: قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، و بنفش

۲٫ شناختن شکل های پایه: دایره، لوزی، مستطیل، مثلث، بیضی، و مربع

۳ شناختن سکه ها.

۴٫ شمردن از ۱ تا ۱۰

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-چگونه می توانم فرزندم را برای مهد کودک آماده کنم؟



:: برچسب‌ها: آماده کردن کودک برای مهد کودک , تکالیف والدین ,
:: بازدید از این مطلب : 868
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 خرداد 1399 | نظرات ()